اثبات ولایت امام علی (علیه السلام) از آیه ولایت

اثبات ولایت امام علی (علیه السلام) از آیه ولایت

تهیه و تنظیم: محمد هادی

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.
چکیده
مسئله جانشینی پیامبر، یکی از پرنزاع ترین و دامنه دارترین مسائلی است که از رحلت پیامبر تا کنون ذهن اندیشمندان دو فرقه بزرگ تشیع و تسنن را به خویش مشغول داشته است. اهل تسنن با استناد به بلوغ فکری مردم، همة وقایع تاریخی و آیات و احادیثی که به نوعی مسأله جانشینی را مطرح می کند، توجیه می نمایند و متفکران شیعی با استناد به متن دین و کتاب خدا اثبات می کنند که پیامبر این امر مهم را به هیچ رو فروگذار نکرده است. مقاله پیش رو جانشینی پیامبر را در آیه ولایت با تأکید بر منابع اهل سنت کاویده است
مقدمه
در يكي از روزها ، نزديك ظهر فرشته وحي آمد و اين آيه را از سوي خداوند براي پيامبر آورد :
«اِنّما وَلیُّکُمُ الله وَ رَسُولهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُوءْتُونَ الزَّکاة وَهُمْ راکِعُون» (مائده/55)
ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند همان كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند
پس از نزول آيه ، پيامبر اكرم (ص) برخاستند و در حالي كه آيه را ميخواندند شتابان به سوي مسجد آمدند و پرسيدند :
آيا كسي در حال ركوع صدقه داده است ؟
فقيري انگشتري در دست داشت ، به حصرت علي (ع) كه در حال نماز بود ، اشاره كرد و گفت :
آري اين مرد در حال ركوع ، انگشتري خود را به من بخشيد.
صداي تكبير ياران بلند شد و رسول خدا (ص) ستايش خدا را بجاي آورد.
https://forum.hammihan.com/thread65688.html


شان نزول
از نظر تشیع
از نظر شیعه جای هیچ تردیدی نیست که آیات ۵۵ و ۵۶ سوره مائده درباره امام - علی علیه السلام - نازل شده است ، هنگامی که انگشتر خود را در نماز به فقیر صدقه دادند.1 این حادثه در منابع اهل سنت نیز، از چندین نفر از صحابه و تابعین و گاهی هر کدام با چند طریق نقل شده است . در برخی از این منابع، اسانید و طرق گوناگون نقل این حادثه بالغ بر ۲۶ طریق می شود 2 . از جمله افراد از صحابه که این حادثه را نقل کرده اند عبارت ند از: امام علی - علیه السلام- 3 ، عبد الله بن عباس 4 ، ابو رافع مدنی 5 ، عمار بن یاسر 6 ، ابو ذر غفاری 7 ، انس بن مالک 8 ، جابر بن عبد الله 9، مقداد بن الاسود 10 ، و عبد الله بن سلام 11 .
از تابعین نیز، سلمه بن کهیل 12 ، عتبه بن ابی حکیم13 ، سدی 14 ، مجاهد 15 و . . . به نقل این حادثه پرداخته اند . آنان نیز تصریح کرده اند که این آیه در خصوص امام علی - علیه السلام - نازل شده است .
در برخی منابع اهل سنت به دو روایت از امام ابو جعفر باقر - علیه السلام - اشاره می کند که از ایشان پرسیدند، مراد خدا از «الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه وهم راکعون » چه کسی است؟ امام فرمودند:
«الذین آمنوا» قیل له، بلغنا انها نزلت فی علی بن ابی طالب قال: «علی من الذین آمنوا.»
«آنان مؤمنان هستند» گفته شد: ما شنیده ایم که این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده است » امام فرمودند: «[آری] امام علی هم از مؤمنان است .» 16

http://www.quranstudies.ir/content/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA

بر اساس روایات فراوانی در منابع شیعه و اهل سنت، این آیه در شأن امام علی علیه السلام نازل شده است. بر پایه این روایات که برخی از آن‌ها با اندکی تفاوت نقل شده، فقیری وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد.

او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، علی علیه السلام که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آورد و این آیه نازل شد.17
ابوذر غفاری نیز همین شأن نزول را روایت کرده و در ادامه آورده است: در آن هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در حال نماز بود و این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو خواست که روح او را وسیع و‌ کارها را بر او آسان کنی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز تقاضا کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او بر نیرویش بیفزایی و در کارهایش شریک سازی.
خداوندا! من محمد، پیامبر و برگزیده توام. سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز. از خاندانم، علی علیه السلام را وزیر من گردان تا به وسیله‌اش پشتم قوی و محکم شود. هنوز دعای پیامبر صلی الله علیه و آله پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد.18
این شأن نزول از طرق گوناگون در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است. از جمله اصحابی‌ که این حادثه را نقل‌ کرده‌اند، امام علی علیه السلام،19 عبداللّه بن عبّاس20 ابورافع مدنی،21 عمار بن یاسر22 ابوذر غفاری،23 انس‌ بن مالک، 24 و مقداد بن اسود هستند. 25
از تابعان نیز مسلمة بن کهیل،26 عتبة‌ بن ابی حکیم،27 سُدّی28 و مجاهد29 به نقل این حادثه پرداخته‌اند. در کتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از اهل تسنن و 19 حدیث از شیعه نقل شده است.30
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA



آیه ولایت از نظر اهل سنت
طبراني كه متوفاي 360 است از زيد بن حسن از جدش از عمار نقل مي كند كه اميرالمؤمنين سلام الله عليه در حال ركوع مشغول خواندن نماز مستحبي بود و انگشترش را از انگشتش درآورد و به سائل داد و اين قضيه به نبي مكرم خبر داده شد و بر نبي مكرم اين آيه نازل شد:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
سوره مائده آيه 55
بعد از اين كه اين آيه نازل شد و بر مردم قرائت كرد:
فقرأها رسول الله صلي الله عليه وسلم ثم قال من كنت مولاه فعلي مولاه. 31
پس معلوم مي شود كه اين حديث «من كنت مولاه» مخصوص عيد غدير نيست.
در چند جا نبي مكرم «من كنت مولاه فعلي مولاه» را فرموده است.
حاكم نيشابوري كه متوفاي 405 است روايتي را از اميرالمؤمنين نقل مي كند كه وقتي اين آيه نازل شد، پيغمبر اكرم وارد مسجد شد و ديد بعضي از مردم در حال ركوع و بعضي در حال قيام و مشغول نماز هستند و حضرت با يك سائلي مواجه شد و پيامبر سؤال كرد:
أعطاك أحد شيئا فقال لا إلا هذا الراكع لعلي أعطاني خاتما. 32
آيا كسي به شما چيزي داد گفت: بله اين آقائي كه در حال ركوع است و اشاره كرد به اميرالمؤمنين و گفت: اين به من انگشترش را داد.
روايت جناب جصاص كه از مفسران نامي اهل سنت است مي گويد: مجاهد، سدي، ابو جعفر و عتبة بن ابي حكيم، اين ها نقل كرده اند:
أنها نزلت في علي بن أبي طالب حين تصدق بخاتمه وهو راكع 33
روايت جناب ثعلبي كه متوفاي427 هجري است و از مفسران نامي اهل سنت است، بعد از نقل انما وليكم الله مي گويد: ابن عباس و سدي و عتبة بن حكيم و ثابت بن عبد الله گفته اند:
إنما عني بقوله: (إنما وليكم الله ورسوله الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون) علي بن أبي طالب (عليه السلام) لأنه مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه. 34
مقصود از اين آيه علي بن ابي طالب است؛ چون سائلي از كنار علي گذشت و او در حال ركوع بود و انگشترش را به سائل داد و اين آيه نازل شد.
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5361

دلالت آیه
1- کلمه «انّما» از ادوات حصر است و مفاد آن اثبات و نفی است زیرا کلمه انّما در بردارنده معنای ما و الا (نفی و استثنا) است یعنی حکم را بر آنچه پس از «انّما» ذکر شده اثبات ، و از آنچه ذکر نشده، نفی می کند. 35 بنابراین کلمه «إنّما» بر ولایتی خاصّ دلالت می کند، ولایتی که اوّلاً وبالذات به خداوند اختصاص دارد و برای دیگران با اذن و مشیت الهی ثابت می شود.36 ولی ولایت به معنای نصرت و محبّت، اختصاصی نیست، زیرا لزوم یاری کردن و محبت موءمنان به همدیگر، از لوازم بدیهی ایمان و مورد اجماع مسلمانان است چنان که آیه کریمه «الموءمنونَ وَالمُوءْمِنات بَعْضُهُمْ اگولیاءُ بَعْض»؛ «مردان و زنان موءمن بعضی از آنها اولیاء بعض دیگرند»37 نیز بر آن دلالت می کند.

برخی اشکال کرده اند که «انّما» همیشه بر حصر دلالت نمی کند، زیرا در غیر حصر نیز به کار رفته است چنانکه در قرآن آمده است:«اِنّما الحیاة الدُّنْیا لَعِب وَلَهْو»؛ همانا زندگی دنیا لهو و لعب است».38 روشن است که لهو و لعب در غیر زندگی دنیا نیز متصوّر است.39 در پاسخ می توان گفت، ادیبان و زبان شناسان معروف عرب به دلالت«انّما» بر حصر تأکید کرده اند، به همین دلیل زمخشری در تفسیر آیه ولایت گفته است: «معنای «إنّما» این است که موالات باید به آنان اختصاص یابد40 امّا باید توجه داشت که حصر بر دو نوع است: حصر حقیقی، حصر اضافی؛ و اصل اوّلی در حصر، معنای حقیقی آن است، چه این که حصر اضافی جنبه ثانوی داشته و نیاز به قرائن دارد، و در آیه مورد بحث نه تنها قرینه ای بر حصر اضافی وجود ندارد بلکه قرائن و شواهد چنان که بعداً می آید حصر حقیقی را تأیید می کند.
http://www.imamalinet.net/fa/Article/View/92007/%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-


چنانچه ولی بدون قرینه به کار رودبه معنی مالک امر بودن است.
2- اگر چه واژه « ولیّ » بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، لکن هرگاه بدون قرینه به کار رود مراد از آن « مالک امر بودن» خواهد بود. به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای شأن رهبری و فرمانروایی است؛ همان طوری که در آیه مورد بحث چنین است، زیرا کلمه «ولی» نخست به خداوند و سپس به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اسناد داده شده است.
حاکمیت خداوند عقلاً ثابت است، و حاکمیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به عنوان این‌که رسول خداست اثبات می‌شود، حال با توجه به این‌که ولایت در مورد خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به معنای مالک امر بودن است، و از طرفی (الّذین آمَنُوا) بر خداوند یا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم عطف شده است، و حکم معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس ولایت در مورد مؤمنانی که در آیه توصیف شده‌اند نیز به معنای مالکیت امر تدبیر (امامت) خواهد بود
3- اگر چه عبارت (الّذین آمَنُوا) همه مؤمنان را شامل می‌شود، ولی مقصود از آن بعضی از مؤمنان است، زیرا اولاً، برای آنان صفت ویژه‌ای ( اقامه نماز و دادن زکات در حال رکوع ) بیان شده است. ثانیاً، جمله (الّذین آمَنُوا) بر کلمه «رسوله» و آن هم بر کلمه «اللّه» عطف شده است و مفاد آیه این است که خدا و رسولش و مؤمنانی که توصیف شده‌اند ولی‌اند، و جامعه مؤمنان، « مُوَلّی علیه » هستند. نسبت این دو، از قبیل نسبت میان ولایت مدار و ولایت پذیر است، نه از باب تفاعل که ولایت دو جانبه باشد، در حالی که ولایت به معنای محبت و نصرت دو جانبه بوده و عمومیت دارد . 41
http://wikifeqh.ir/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA
به عبارت دیگر
آیه به طور مشخص افراد مورد نظر را تعیین نمی کند، از این رو لازم است در این باره به پیامبر اکرم(ص) و روایات او مراجعه نمود؛ زیرا ایشان تنها مرجع تفسیر و تبیین مجملات و نقاط ابهام قرآن است. چنانکه قرآن کریم می فرماید: «وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِم»42
علاوه بر مفسرین امامیه که همگی شان نزول آیه شریفه را در مورد علی(ع) می دانند، بسیاری از مفسرین و محدثین اهل سنت از جمله: واحدی، زمخشری، فخر رازی، سیوطی و آلوسی43 با نقل روایاتی نزول آیه را در شان علی(ع) می دانند که برای رعایت اختصار از نقل همه روایات چشم پوشی کرده، به ذکر برخی از آنها اکتفا خواهیم کرد.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/6552/76177/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%A3%DA%A9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA-(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84)
در مقابل استدلال مزبور، مفسران و متکلمان اهل سنت، به وحدت سیاق آیه ولایت با آیات قبل و بعد آن استناد نموده و گفته‏اند: مراد از «ولایت» در آیه، نصرت و محبت است،زیرا در آیات قبل44 خداوند موءمنان را از ولایت یهود و نصاری نهی کرده است، روشن است که موءمنان هیچگاه در صدد قبول ولایت یهود و نصاری به معنای «امامت» نبوده‏اند بلکه آنچه برخی از مسلمانان انجام می‏دادند برقراری رابطه دوستی و پیمان نصرت با یهود و نصاری بوده است، فلذا در آیه مورد بحث نیز مراد از «ولایت» نصرت و محبت خواهد بود، چنان که در آیه بعد (مائده/56) نیز یادآور شده است که تولّی خدا و پیامبر و موءمنان موجب غلبه و پیروزی حزب خداوند خواهد بود.45
در پاسخ به استدلال فوق چند نکته قابل توجه است: نکته اوّل هم سیاق بودن آیه ولایت با آیه نهی تولّی یهود و نصاری مستلزم آن است که آیات دیگری بین آن دو واقع نشود، در حالی که میان دو آیه یاد شده، سه آیه(آیات 52، 53، 54) فاصله انداخته است، البته هر چند آیه‏های 52 و 53 به نوعی ناظر به ولایت یهود و نصاری است، لکن آیه 54 ناظر به ارتداد در آینده بوده و ارتباطی با آیه 51 ندارد، مضمون آیه چنین است:«ای گروهی که ایمان آورده‏اید هر کس از شما، از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که دوست می‏دارد و آنها نیز خدا را دوست می‏دارند، برای نصرت اسلام برمی‏انگیزد»46 بدین جهت، مفسران آن را یکی از پیشگویی‏های قرآن دانسته‏اند.47
http://www.ensani.ir/fa/content/93088/default.aspx

نکته دیگر این است که آیه بعد از آیه ولایت نیز صراحت یا ظهور در ولایت به معنی نصرت ومحبت ندارد، مضمون آیه چنین است: هر کس ولایت خدا، رسول و موءمنان خاص را بپذیرد، چنین افرادی حزب الله هستند و حزب الله پیوسته غالب و پیروز است48 مضمون این آیه، هم با ولایت به معنای نصرت و محبت سازگاری دارد، و هم با ولایت به معنای تدبیر و نصرت در امور؛ بنابراین، نمی توان آن را قرینه و شاهد بر یکی از آن دو به شمار آورد.
نکته سوم: بر فرض قبول وحدت سیاق، قرینه سیاق در صورتی قابل احتجاج است که با دلیل و قرینه ای روشن تر معارض نباشد، در حالی که قراین آشکاری که پیش از این بیان گردید و احادیثی که در شأن نزول آیه وارد شده مانع از تمسک و استدلال به وحدت سیاق خواهد بود.
http://article.tebyan.net/315371/%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

پاسخ به شبهات
اشکال اول: " انما " دلالت بر حصر ندارد .
امام فخر رازى مى گوید:
1ـ نزول آیه در حق على (ع ) است.
2- ایـن آیـه ولایـت عـام یـا مـطـلـق را بـراى عـلـى (ع ) ثابت مى كند یعنى همان ولایت خدایى كـه پـروردگار به پیامبرش اعطا فرموده است.
3- لیكن كلمه (انما) در این آیه براى حصر اشخاصى نیست كه درآیه آمده. و این ولایت منحصر به علی (ع) نیست.
وی در توضیح این مطلب می گوید: قـرآن نـظـایر چنین موردى را آورده است همچون این آیه كه مى فرماید: " انما الحیوة الدنیا لعب و لهو " وحال آنكه دنیا به این امور [ لهو و لعب ] خلاصه نمى شود واعمال صالح و امـور والا كه لهو و لعب خوانده نمى شود نیز در آن به چشم مى خورد. بنابراین انما در این آیه شریفه و نیز آیه مورد بحث، دلالت بر حصر نداشته و لذا این ولایت منحصر به علی (ع) نیست.
پاسخ:
حقیقت این است که امام فخر رازى از این حـقـیقت غفلت كرده كه حصر در آیه متوجه حیاتى است كه به (دنیا) مـوصـوف مـى بـاشد و حیات دنیوى آن چیزى است كه به لهو و لعب منحصر مى باشد و این همان چـیـزى است كه خداوند از بندگانش مى خواهد ازآن كناره بگیرند و به امور والا و اعمال صالح و باقى روى آورند. به بیان دیگر حیات توام با امور والا و اعمال صالح، دیگر حیات دنیوی نیست بلكه حیاتی معنوی، روحانی، غیر دنیوی و والاست. و حیات دنیوی در همان لهو لعب خلاصه می گردد. پس حصر، غیرقابل نقض است و كلمه (انما) در بیان عربى تصریح در حصر دارد.
وانـگـهـى آیا كسى كه به عربى بنویسد یا زبان عربى و بلاغت و نحو عربى را بفهمد چنین سخنی را از وی می پذیرد؟
آیا كلمه (انما) مثل (ما) و (الا) تصریح در حصر ندارد؟
مضمونى كه از این آیه كریمه استفاده مى شود چنین است که ولایـت از آن خداوند تبارك و تعالى مى باشد - و اوقاهرى است فوق بـنـدگان ـ و خداوند این ولایت را براى پیامبر خود كه امین وحى و مهبط رسالت و جایگاه اسرار اوسـت قـرار داده اسـت و سـپس در اختیار وصى پس از او على بن ابى طالب (ع ) نهاده است كه او صاحب شرافتى است كه هنگام پرداختن به عملى كه مورد ستایش خداوند عظیم الاراده مى باشد بـدان مـزین شده است و آن عبارت است از صدقه دادن انگشترى به هنگام ركوع در نماز: ویؤتون الـزكـوة و هـم راكعون، پس این ولایت در ایشان منحصر است: انما ولیكم الله ... این ولایت مـطـلقه به قیدى مقید نشده مگر آن تفاوتى كه میان خالق و مخلوق تفاوتى طبیعى و ذاتى است.
http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=30633&Itemid=897

اشکال دوم: مراد از رکوع خضوع است نه رکوع نماز
برخی از علماء اهل سنت برای اینکه عبارت "الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکاة و هم راکعون" را از علی (ع) و ماجرای بخشیدن انگشتری در هنگام رکوع منحرف سازند کلمه "رکوع" را به معنای خضوع و خشوع تفسیر کرده اند و چنین گفته اند که معنی آیه بدین صورت است که ولایت را از آن خدا و رسول و مومنین می داند "کسانی که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند در حالی که در برابر امر الهی خاضعند. و این کار را با طیب خاطر انجام می دهند نه از روی ترس و ریا یا شهرت پرستی."
بدین ترتیب و با این تفسیر دیگر عبارت "الذین آمنوا..." اختصاص به علی (ع) ندارد و هر انسان مومنی که نماز را برپا می دارد و زکات می دهد و متواضع، خاشع و خاضع است را دربر می گیرد لذا نمی توان برای اثبات ولایت علی (ع) به این آیه استناد کرد.
پاسخ:
در پاسخ باید گفت که رکوع دارای سه معنی لغوی و اصطلاحی و مجازی است. معنای لغوی آن انحنای سر و خم شدن می باشد، که اگر این حالت با قصد قربت و در نماز باشد به عنوان فعلی در نماز به حساب می آید و این همان معنای اصطلاحی است. به عبارت دیگر معنای اصطلاحی رکوع از همان معنی انحنای سر و خم شدن گرفته شده است، با این تفاوت که یک عمل اصلی در نماز است و به همین خاطر باید با قصد قربت انجام شود (قصد قربت یعنی همه توجه به سمت پروردگار باشد و عمل فقط برای رضایت او انجام شود، نه به منظور دیگر). معنای مجازی آن ذلت و خضوع در مقابل یک فرد می باشد.
همیشه در هنگام مطالعه یک متن ابتدا معنای لغوی کلمات به ذهن می رسد و اگر دلیل و قرینه ای وجود داشته باشد، معنای اصطلاحی یا مجازی آن کلمه در نظر گرفته می شود. قرآن هم، اینگونه است که باید اول معنای لغوی بررسی شود و در صورت وجود قرینه و دلیل، به معنای اصطلاحی یا مجازی آن روی آوریم. رکوع نیز مستثنای از این قاعده نیست و هر جا در قرآن با این کلمه مواجه شدیم، باید ابتدا معنای لغوی آن در نظر گرفته شود. مثلا در صورتی که در آن صحبت از نماز و نمازگزاران بود به قرینه نماز، ناگزیر به معنای اصطلاحی برمی گردد و در صورت وجود قرائن دیگر به معنای مجازی آن روی می آوریم. در این آیه هم به علت اینکه در ابتدای آیه صحبت از بر پا داشتن نماز است (یقیمون الصلوة) رکوع را باید در معنای اصطلاحی آن (یعنی یکی از اعمال خاص نماز)، به کار برد.
http://www.tahoor.com/fa/article/view/112800


اشکال سوم: مگر زکات در حال رکوع فضیلتی نسبت به غیر حالت رکوع دارد؟
مستشکلین در ادامه اشکال قبل اضافه کرده اند که اگر منظور از " رکوع " در آیه شریفه، خم شدن در نماز باشد و معنی آیه چنین باشد که: " کسانی که در حال رکوع زکات می دهند " باید نتیجه گرفت که زکات در حالت رکوع نسبت به زکات دادن در غیر این حالت فضیلت و اولویتی دارد. چرا که علی (ع) به خاطر اینکه در حال رکوع زکات داده است، ستایش شده است حال آنکه به هیچ وجه چنین فضیلتی وجود ندارد و زکات دادن در حال رکوع نماز و غیر آن یکسان است. اما اگر "رکوع " را به معنای " خضوع " بدانیم آنگاه معنای آیه چنین می شود که: " کسانی که زکات می دهند و در پیشگاه خدا خاضع و راکع اند " که بدیهی است چنین حالتی یعنی " خضوع " نسبت به عدم آن فضیلت دارد. بنابراین معنای رکوع در آیه شریفه نمی تواند خم شدن در نماز باشد و بلکه به معنای خضوع است.
پاسخ: درپاسخ باید گفت که: چنانکه گفته شد طبق نظر شیعه رکوع در آیه شریفه به معنای خم شدن در نماز است اما اینکه زکات دادن امام علی (ع) در حین رکوع ستایش شده به لحاظ این نیست که انفاق در این حالت تمجید و ستایش ویژه ای را در بر دارد و نسبت به زکات دادن در غیر حالت رکوع فضیلت دارد بلکه به این لحاظ است که اتفاقا سوال سائل در حالت رکوع آن حضرت بود و به اصطلاح علمای اصول، قضیه در این مورد قضیه خارجیه است. و عنوان رکوع دارای خصوصیت و ویژگی خاصی نیست. تمجید و ستایش به لحاظ این است که حضرت این عمل عبادی ( زکاة ) را انجام داد و به تاخیر نینداخت.
توضیح بیشتر اینکه: فرض کنید که " شخص الف " در حال "سوارکاری" انگشتری را بخشیده بود و دیگری این موضوع را چنین بیان می نمود: " کسانی که زکات می دهند در حالیکه سوار بر اسب اند " آیا ایرادی به این عبارت وارد بود؟ و یا آیا چنین تصور می شد که زکاة دادن " در حین سوارکاری " افضل از زکاة دادن در غیر این حالت است؟
پاسخ روشن است و فضیلتی در کار نیست بلکه این قید حالت تنها از آن جهت اضافه شده است که موضوع را تخصیص زده تا هر زکاة دهنده ای را شامل نشود و تنها " شخص الف " را که در حال سوارکاری زکاة داده است موضوع بحث قرار دهد.
http://www.akefoon.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=99:%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%9F&catid=16:%D8%B4%D9%8A%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%8A&Itemid=255

اشکال چهارم: آیه در حق علی نازال نشده است
اينكه اجماع كرده اند بر اينكه آيه در حق علي نازل شده، از بزرگترين ادعاهاي دروغ است، بلكه اجماع بر اين است كه اين آيه در حق عموم نازل شده نه بخصوص علي، و قول يك نفر ثعلبي را قول اجماع مسلمين شمردن خطاء ميباشد.
پاسخ : قاضي عضد الدين ايجي ـ از استوانه‌هاي کلامي اهل سنت و متوفاي 756 هجري ـ میگوید :أجمع أئمة التفسير أن المراد علي.پيشوايان علم تفسير، اجماع دارند که مراد از اين آيه، علي است.المواقف، جلد3، صفحه 601 یاآقاي آلوسي ـ از علماي بزرگ اهل سنت و وهابيت ـ در کتاب تفسير روح المعاني مي‌گويد:غالب الأخباريين علي أن هذه الآيه نزلت في علي کرم الله وجه.غالب محدثان و ناقلان خبر و حديث، بر اين باور هستند که اين آيه در حق علي نازل شده است. 49
خدا فرموده:‌ «إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون * ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون »
مفسرين همگي متفق‌القول هستند که اين آيه در مورد علي (ع) نازل شده است زيرا هنگامي که در رکوع نماز بود فرد تهيدستي از او تقاضا کرد و حضرت نگين انگشتر خود را به آن سائل داد. اين آيات در حق آن حضرت نازل شده است. چون «انما» از ادات حصر است اين آيه نشان دهنده‌ي ولايت حتمي علي بعد از رسول خدا و افراد ديگری هم از اهل عصمت مشمول اين آيه ميدانيم چنانچه در اخبار و احاديث معتبره ما رسيده است که ساير ائمه از عترت طاهره نيز در اين آيه داخلند و هر امامي در نزديکي وصول به مقام امامت باين فضيلت و خصيصه عظما نائل مي گردد.
http://www.vahabiat.porsemani.ir/content/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-14-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA
نتیجه
با توجه به اینکه ولایت امیرالمومنین به وسیله ایات قران اثبات شده است در این مقاله به بررسی اثبات جانشینی پیامبر به وسیله آیه ولایت پرداخته شد و در ابتدا شان نزول ایه از نظر تشیع و اهل سنت بیان شد . بعد نحوه دلالت ایه بیان شد و در آخر به شبهات وارده از سوی اهل سنت پاسخ داده شد..
اقتباس
https://forum.hammihan.com (1
http://www.quranstudies.ir (2
http://wiki.ahlolbait.com (3
http://www.valiasr-aj.com (4
http://www.imamalinet.net (5
http://wikifeqh.ir (6
http://www.hawzah.net (7
http://www.ensani.ir (8
http://article.tebyan.net (9
http://www.sibtayn.com (10
http://www.tahoor.com (11
http://www.akefoon.ir (12
http://www.vahabiat.porsemani.ir (13

ارجاعات
1- در منابع شیعه این رویداد، افزون بر جمع کثیری از صحابه و تابعین از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - و ائمه طاهرین: امام علی، امام حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی الباقر، جعفر بن محمد الصادق، علی بن موسی الرضا و ابو محمد العسکری - علیهم السلام - نقل شده است .
ر . ک: محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج ۳۵، ص ۱۸۳- ۲۰۶; سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج ۱، ص ۴۷۹- ۴۸۵، محمد القمی المشهدی، کنز الدقائق، ج ۴، ص ۱۴۴- ۱۵۴; شیخ حسین راضی، الهوامش التحقیقیه (پیوست کتاب المراجعات)، ص ۳۸۳- ۳۸۴; علی بن طاووس، سعد السعود، ص ۱۹۲ می گوید: «در کتاب تفسیر محمد بن العباس بن علی بن مروان، دیدم نزول این آیه را درباره امام علی از نود طریق آورده است .» ; محمد بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، وی پس از آن که می گوید: اجماع امت بر نزول این آیات درباره امام علی - علیه السلام - است، به معرفی ده ها منبع از شیعه و سنی می پردازد که به ذکر این رخداد پرداخته اند و آن گاه شعرهایی که در این باره سروده اند ، نقل می کند . ج ۳، ص ۵- ۱۴ .
2- عبید الله حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۰۹- ۲۴۸ .
3- ر . ک: همان، ج ۱، ص ۲۲۶; ابو عبد الله حاکم نیشابوری، معرفه علوم الحدیث، ص ۱۰۲; علی بن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۲، ص ۴۰۹، رقم ۹۱۵; موفق خوارزمی، المناقب، ص ۲۶۴; احمد بن مردویه، وابو الشیخ، به نقل از جلال الدین سیوطی، در المنثور، ج ۳، ص ۱۰۶ واسماعیل بن کثیر، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج ۷، ص ۳۵۷ .
4- ر . ک: عبید الله حسکانی، شواهد التنزیل ، ج ۱، ص ۲۳۲- ۲۴۰ (وی با ۶ طریق این رویداد را از ابن عباس نقل کرده است) ; نصر سمرقندی (م: ۳۷۵ ق)، تفسیر السمرقندی، ج ۱، ص ۴۴۵; جلال الدین سیوطی، در المنثور، ج ۳، ص ۱۰۵- ۱۰۴ وی به نقل از خطیب بغدادی (از کتاب المتفق والمختلف) و عبد الرزاق (ابی بکر م: ۲۱۱ ق) و ابو الشیخ (الهنائی الهمدانی، گفته شده نام او حیوان بن خالد است . وی از تابعین و مورد وثوق دانشمندان رجال است . ر . ک: یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج ۳۳، ص ۴۱۱، رقم ترجمه ۷۴۳۲) و ابو محمد عبد بن حمید ، (م: ۲۹۴ ق) واحمد ابن مردویه (م: ۴۱۰ ق) و محمد بن جریر طبری (م: ۳۱۰ ق) هر کدام با سندهای خود، این حادثه را نقل کرده است . هم چنین: اسماعیل ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۷۱; موفق خوارزمی، المناقب، ص ۲۶۴; احمد واحدی، اسباب نزول القرآن، ص ۲۰۲; جلال الدین سیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول، ص ۱۴۸; فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج ۱۲، ص ۲۶ (با تعبیر روی عن ابن عباس، از ابن عباس روایت شده) . . . ; احمد بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج ۱، ص ۵۹ ، حدیث ۱۵۵ .
5- ر . ک: سلیمان طبرانی، (م: ۳۶۰ ق)، المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۰- ۳۲۱، حدیث ۹۵۵ و نیز به نقل از او: ابی بکر الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۳۴; شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۴۱; در المنثور، ج ۳، ص ۱۰۶، از ابن مردویه، و ابو نعیم (احمد بن عبد الله، م: ۴۳۰ ق).
6- ر . ک: سلیمان طبرانی، المعجم الاوسط: ج ۷، ص ۱۳۰، حدیث ۶۲۲۸; محمد جوینی، فرائد السمطین (به تحقیق محمد باقر محمودی)، ج ۱، ص ۱۹۴ ، حدیث ۱۵۳; شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۳; در المنثور: ج ۳، ص ۱۰۵ از ابن مردویه .
7-  ر . ک: شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۳۰; احمد ثعلبی، احمد، الکشف و البیان فی تفسیر القرآن، مخطوط، ج ۱، ورق ۷۴/ا; فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۹۱ حدیث ۱۵۱; یوسف سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۴۱ (به نقل از ثعلبی) ; التفسیر الکبیر: ج ۱۲، ص ۲۶، (با تعبیر روی عن ابی ذر، از ابو ذر روایت شده است) . . .
8- ر . ک: شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۵ .
9- ر . ک: شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۵ ; اسباب نزول القرآن، ص ۲۰۱; جلال الدین سیوطی، لباب النقول، ص ۲۰۲ .
10- شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۲۸ .
11- احمد محب الدین طبری، الریاض النضره، ج ۳، ص ۱۷۹ .
12- عبد الرحمن بن ابی حاتم (م ۳۲۷ ق)، تفسیر القرآن العظیم مسندا عن رسول الله و الصحابه و التابعین، ج ۴، ص ۱۱۶۲ حدیث ۶۵۵۱; تاریخ مدینه دمشق، ج ۲، ص ۴۰۹، رقم ۹۱۶; در المنثور: ج ۳، ص ۱۰۶، لباب النقول: ص ۱۴۸; انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۵۰، حدیث ۱۵۱ .
13- ج ۶، ص ۱۸۶; ابن ابی حاتم، عبد الرحمن، همان: ج ۴، ص ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۴۹ و به نقل از وی: ابن کثیر، اسماعیل، همان: ج ۲، ص ۷۱ .
14- نک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن: ج ۶، ص ۱۸۶; بغوی، حسین، معالم التنزیل: ج ۲، ص ۴۷ (با تعبیر قال ابن عباس و سدی قوله تعالی انما ولیکم . . . اراد به علی بن ابی طالب، ابن عباس و سدی گفته اند که مراد از آیه انما ولیکم، علی بن ابی طالب است).
15- ر . ک: طبری، محمد بن جریر، همان، ج ۶، ص ۱۸۶; جصاص، ابی بکر (م ۳۷۰ ق)، احکام القران: ج ۲، ص ۶۲۵، وی می گوید: «از مجاهد، سدی، ابی جعفر و عتبه بن ابی حکیم، «روایت شده آیه «انما ولیکم الله . . .» درباره علی بن ابی طالب در حین تصدق انگشتر به نیازمند نازل شده است » .
16- ر . ک: طبری، محمد بن جریر، همان: ج ۶، ص ۱۸۶; سیوطی، جلال الدین، در المنثور: ج ۳، ص ۱۰۶ وی از عبد بن حمید و ابن المنذر (علی بن المنذر م ۲۵۶) نقل کرده است; بغوی، حسین، همان: ج ۲۲، ص ۴۷; واحدی، علی، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید: ج ۲، ص ۲۰۱ .
17-  احقاق الحق، ج2، ص399؛ شواهد التنزیل، ج1، ص‌209‌-‌239.
18-  مجمع البیان، ج‌3، ص‌324 و 325.
19-  شواهدالتنزیل، ج‌1، ص‌226؛ الدرّالمنثور، ج‌3، ص‌106؛ المراجعات، ص‌230.
20-  شواهد التنزیل، ج‌1، ص‌232.
21-  الدرّالمنثور، ج3، ص106.
22- فرائد السمطین، ج‌1، ص‌194.
23- التفسیر الکبیر، ج‌12، ص‌26؛ شواهد التنزیل، ج‌1، ص‌230.
24-  شواهد التنزیل، ج‌1، ص‌225.
25-  همان، ص‌228.
26- الدرّالمنثور، ج‌3، ص‌105.
27- جامع البیان، مج‌4، ج‌6‌، ص‌390.
28- همان، ص‌389.
29- همان، ص390.
30-  منهاج البراعة، ج‌2، ص‌350.
31- المعجم الأوسط، ج 6، ص 218 و مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع )، أحمد بن موسي ابن مردويه الأصفهاني، ص 235 و تخريج الأحاديث والآثار، الزيلعي، ج 1 ص 410 و الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293
32- معرفة علوم الحديث، ج 1، ص 102 و تاريخ مدينة دمشق، ج 45، ص 303
33- أحكام القرآن للجصاص، ج 4، ص 102
34- غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، السيد هاشم البحراني، ج 2، ص 5
35- تلخیص المفتاح، ص ....
36- مجمع البیان، ج34، ص 211؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص 439 440؛ المنقذ من التقلید، ج2، ص 302 303.
37- توبه/71
38- محمد/36
39- التفسیر الکبیر، ج12، ص 30
40-  الکشاف، ج1، 648.
41- سید مرتضی، علی بن الحسین، الذخیرة فی علم الکلام، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق، ص۴۳۹.
حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۲۸
42- «ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی» نحل/ 44
43- به اسباب النزول، 133؛ الکشاف، 1/649؛ التفسیر الکبیر، 12/26؛ الدر المنثور، 2/519؛ روح المعانی، 6/167 مراجعه شود
44- مائده/51، 52، 53، 54.
45- تفسیر طبری، ج6، ص 343؛ المنار، ج6، ص 443؛ التفسیر الکبیر، ج12، ص 27 28؛ شرح المواقف، ج8، ص 360؛ شرح المقاصد، ج5، ص 270.
46-  مائده/54.
47- تفسیر طبری، ج6، ص 336؛ الکشاف، ج1، ص 644
48- مائده/56.
49- تفسير روح المعاني للآلوسي، ج6، ص167