زندگی نامه شیخ مفید
تهیه و تنظیم: روح الدین مهدوی خواه
تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.
تاریخ شیعه سرشار از افتخارات بسیار و تحولات چشمگیر است . تحولاتی که به دست عالمان متعهد و فرزانگان اندیشمند پدید آمده است در این میان به سده چهارم هجری بر می خوریم که فتح الفتوح تاریخ شیعی است ؛ روزگاری که مردی بزرگ و اندیشمندی سترگ دائرة المعارفی جامع از معارف اسلامی تدوین کرد و قریب 50 سال پرچمدار عرصه های علمی ، فکری و فرهنگی مسلمین گردید و سرانجام بدانجا رسید که
دوست و دشمن زبان به تمجید او گشودند و قلم به تعریف او برگرفتند و او را مفید لقب دادند.
بینش افروزی و دانش آفرینی وی بهمراه آگاهی از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف دست به دست هم داد و او را سلسله جنبان نهضت فکری و رنسانس علمی در قرن چهارم کرد و بدانجا رسید که صحیفه های سبز مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف به افتخار او صادر شد و حضرت ولی عصر علیه السلام وی را برادری گرامی و استوار خواند. این مشعل تابناک و فروزنده یعنی محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان(1) در ۱۱ ذی القعده سال ۳۳۶ق (2)یا ۳۳۸ق (3)چشم به جهان گشود .تولد او در عکبری -نزدیکی بغداد- در مکانی معروف به «سویقه بن بصری» بود.(4) وی در دامان پدر ومادری عاشق و دلباخته به مکتب اهل بیت عصمت و طهارت پرورش یافت. و افرادی که شیخ مفید را درک کرده اند در سیمای ظاهری او چنین گفته اند: شخص لاغر اندام و میان قامت و گندم گون بود. از آنجا که پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود و به تعلیم و تربیت اشتغال داشت بدین جهت شیخ مفید به «ابن المعلم» مشهور بوده است. عکبری و بغدادی نیز دو لقب دیگر او هستند.(5) مفید در مناظرهای با علی ابن عیسی رمانی دانشمند متعزلی شرکت کرد و در آن استدلالات طرف مقابل را باطل کرد. رمانی او را به نام «مفید» ملقب کرد.(6) محمد دوران کودکی خود را با بزرگی می گذراند. فراست و تیز هوشی او خبر از گذشته ای پاک ، از خاندان خویش و آینده ای روشن ، در بغداد و جهان اسلام می داد. عشق و شور فراوان به تحصیل موجب شد که همراه پدر به بغداد رفته و فراگیری علم و دانش را آغاز کند. او از نشاط وافر و فرح بخش بسیاری در مطالعه برخوردار بود. عطر اخلاص در وجود محمد کار را بدانجا رسانید که در پنج سالگی برای او از این ابی الیاس اجازه روایت گرفته اند و در حالی که هفت سال و چند ماه داشت از ابن سماک نقل روایت کرده است .
وی فرزانه ای تلاشگر گردید به طوری که پیش از دوازده سالگی از برخی محدثان روایت اخذ کرده و از استاد خویش ، شیخ صدوق قبل از بیست سالگی حدیث شنیده است .
ابن المعلم سر و وجود خود را از چشمه دانش بغداد طراوت و شادابی بخشید و از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان بهره علمی برد..
از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حدود 300 سال می گذشت . در این مدت امامان و شیعیان تحت فشار بنی امیه و در خفقان خشن بنی عباس بسر می بردند. شکنجه های روحی و جسمی و اذیت و آزار خلفا و حکمرانان همچنان ادامه داشت تا اینکه در اواسط قرن چهارم هجری محدودیت ، شیعیان به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافت
خلفای فاطمی- که شیعه اسماعیلی بودند - در مصر دولت نیرومندی تشکیل دادند وباوجوداین دولت ازابهت و جلال دربار بغداد کاسته شد و از طرفی سیف الدوله حمدانی و امرای آن خاندان در شام حکومت می کردند که آنها نیز افتخار شیعی بودن را داشتند.در کنار این دو غوریان ، صفاریان و طاهریان و از همه مهمتر دولت آل بویه که از شیعیان مخلص و فرزانه اهل بیت علیهم السلام بودند در قسمت هایی از ایران و عراق قدرت یافتند.
دو سال پیش از ولادت شیخ مفید، احمد معزالدوله - در سال 334 - با ورود خود به بغداد و تأسیس شاخه ای از حکومت آل بویه در این شهر صفحه نوینی در تاریخ بغداد گشود. بهار فرصتی فراهم شد و شیعیان در پناه آل بویه از آزادی موجود بهره برده و عقاید خویش را نشر دادند.سال 352 اولین عزاداری علنی شیعیان در عاشورا بر پا شد و در پی آن جشن عید غدیر روحی تازه در کالبد شیفتگان شیعی دمید. عزالدوله در سال 367 هجری به امارت رسید و در سال 367 با ریاست عضدالدوله ، بغداد رونقی تازه یافت و شور و نشاط علمی قابل توجهی بدست آورد. محمد بن محمد نعمان ، شیخ مفید در این عصر می زیست و با توجه به اوضاع ، از مقام و منزلتی بسیار برخوردار بود. بطوری که عضدالدوله به هنگام بیماری شیخ به دیدار او رفت و از وی عیادت کرد. شفاعت مفید در حق دیگران پذیرفته می شد و رهنمودهایش مورد قبول قرار می گرفت و این در حالی بود که بیش از 36 بهار از عمر پر برکت شیخ مفید نگذشته بود.
در این ایام مرجع قدرتمند و رهبر اندیشمند مسلمانان و شیعیان فرهیخته ، شیخ فرزانه ، مرحوم مفید بود
با وفات عضدالدوله توفان حوادث بر پا شد و گرد و غبار دشمنی علیه شیعه بار دیگر پدید آمد. سال 372 هجری برخی دیگر از خاندان بویه به امارت رسیدند و با روی کار آمدن قادر خلیفه عباسی- در سال 381 هجری - خلافت عباسی تجدید حیات یافت و از نفوذ آل بویه کاسته شد. آشوب های مذهبی ، فتنه انگیزی عیاران سخن سرایی قصه خوانان ، خطابه های واعظان بی سواد و آشوب طلبی سیاست پیشه گان ، آتش فتنه را شعله ورتر می کرد و آن دوران را به عنصری پر التهاب و روزگاری پر از پیکارهای عقیدتی جلوه گر می ساخت . اما تدبیر عالمانه و دقیق شیخ فرزانه و مفید اندیشمند - که ریاست جهان شیعه را به عهده داشت - راه را بر کج روان بسته بود و وعده های دروغین مدینه فاضله توسط افراد منحرف را رسوا و بر ملا می ساخت
استادان وی:
محدث بزرگوار "حاج میرزا حسین نوری" در اثر گرانقدرش "خاتمه مستدرك الوسایل" پنجاه تن از استادان شیخ مفید را نام می برد و در مقدمه چاپ جدید "بحارالانوار" این تعداد به 59 تن رسیده است. ممكن است بیش از اینها هم بوده اند. شیخ مفید در نزد اینان كه از شیعه و سنی و زیدی بودند علوم متداول عصر یعنی ادبیات عرب، قرائت، كلام، فقه، اصول، حدیث، تفسیر، رجال و غیره را فرا گرفته است.
معروفین آنها 1)جعفربن محمد قولویه قمی 2)محمدبن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)،3) ابوعبدالله صفوانی احمد بن محمد بن ولید قمی،4) ابوعبدالله مرزبانی،5) ابوجعفر محمد بن حسین بزوفری،6) ابوغالب زراری،7) ابن جنید اسكافی، 8)ابوعلی صولی بصری، 9)علی بن محمد رفاء، 10)علی بن ابی الجیش بلخی و11) ابوعبدالله جعل می باشند كه همگی از اعاظم فقها و متكلمین و محدثین و رجال نامی بوده اند.
شاگردان او:
همچنین گروه بیشماری از دانشمندان كلیه مذاهب جزء شاگردان وی بوده اند، ولی متأسفانه جز 15 نفر آنها را كه درمقدمه "بحارالانوار" نام برده اند، از بقیه اطلاع درستی نداریم. قبلاً از علمای عامه نقل كردیم كه در مجلس وی از عموم مذاهب شركت می نمودند، و گروهی از دانشمندان محضرش برخاستند، ولی اینان چه كسانی بوده اند، به درستی معلوم نیست.
سرآمد شاگردان شیخ مفید، 1)علم الهدی سید مرتضی، 2)برادر نابغه اش سید رضی، 3)شیخ طوسی، 4)ابوالعباس نجاشی، 5)ابوالفتح كراجكی، 6)دامادش ابویَعْلی محمدبن حسن بن حمزه جعفری،7) سالار بن عبد العزیز دیلمی معروف به "سَلاّر" و 8)جعفربن محمد دوریستی بوده اند كه همگی از مفاخر علمای شیعه و استادان علوم و فنون اسلامی به شمار رفته اند
آثار شیخ مفید:
مجموعه مکتوبات شیخ مفید بر اساس فهرست نجاشی ۱۷۵ کتاب و رساله است(7)آثار او در چندین رشته علمی قابل دستهبندی است.
الف- علم کلام و عقاید: علمی که مبانی عقیدتی همراه با استدلال عقلی در آن مطرح می شود و با همین داده می شود؛ علم کلام نام دارد
اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات: در این کتاب آرای خاص شیعه امامیه در مسائل کلامی ذکر شده است(8)
،الاعتقاد بصواب الانتقاد: این کتاب شرح انتقادی کتاب عقاید شیخ صدوق است (9)
اجوبة المسائل السرویه
. نقض فضیله المعتزله.
الافصاح
. الایضاح.
الارکان.
(10)و نکت الاعتقادیه کتابهای شیخ عظیم الشاءن ، مرحوم مفید در این بستر فکری فرهنگی است
ب - علم فقه : فقه دانشی است مقدس که از دیرباز بیان وظایف شرعی و بایدها و نبایدهای علمی و تکلیفی مسلمانها را به عهده داشته است و فقیهان شیعی بسان غواصان معنویت از اعماق اقیانوس معارف اهل بیت علیهم السلام در واژه ها و گوهرهای گران سنگی را برای بیان این وظایف بدست می آورده اند.
المقنعة شیخ صاحب عناوینی بسیاری در فقه است که احکام و وظایف شرعی در ابواب مختلف آن توضیح داده شده است .
الاعلام ،
المسائل الصاغانیه ،
الفرائض الشرعیه. ا
حکام النسا
.جوابات الرقة فی الاهله و العدد از دیگر آثار این فرزانه فرهمند در زمینه فقه است
ج- اخلاق اسلامی : صحیفه های زرین که در آنها دعوت به تقوا، صحبت از یقین ، بیان اخلاص و محاسبه نفس شده است و محبت الهی و مبارزه با هوا و هوسها مطرح می شود. امالی شیخ ، پیرامون اخلاق اسلامی و فضائل انسان است
د - علوم قرآنی
. الکلام فی دلائل القرآن.
وجوه اعجاز القرآن
. النصرة فی فضل القرآن.
البیان فی تالیف القرآن
ه - حدیث : پس از علوم قرآنی ، ارزش علم حدیث مطرح است . این علم ارزشمند از احادیث و سخنان معصومین علیهم السلام که جرعه هایی از سرچشمه سنت و اشعه هایی از آفتاب وحی است بحث می کند.اهمیت ولایت ، لزوم پیروی از امام علیه السلام و فضائل امیرالمؤ منین علی علیه السلام از جمله مباحثی است که در امالی شیخ مفید،پیش روی اندیشمندان قرار می گیرد.
و- امامت و فلسفه سیاسی در اسلام : شیخ مفید عدالت و عصمت را شرط قطعی برای امامت و رهبری شمرده است . وی با طرح حدیث ثقلین و آیات قرآن به این بحث مهم و بسیار عمیق پرداخت
سپس در الافصاح فی الامامه ،
ارشاد،
جمل ،
امالی ،
الفصول المختاره
، تفصیل امیر المؤ منین علی سایر الصحابه بحث را گسترش داده و ابواب مختلف آن را گوشزد می کند. قریب بیست اثر ژرف از آثار شیخ مفید پیرامون امامت و رهبری است
ز- غیبت دوازدهم علیه السلام
در کار گلاب و گل ،حکم ازلی این بود کان شاهد بازاری، واین پرده نشین باشد
شیخ مفید از سر ارادت و عشق از مولای خود حضرت مهدی عج نام برده و پیرامون شخصیت آسمانی آن امام آثاری پدید آورده است . بخشی از ارشاد کتاب الفصول العشرة فی الغیبه و الجوابات فی الخروج المهدی علیه السلام به همراه پنج اثر دیگر از این علامه و شیفته اهل بیت علیهم السلام درباره حضرت بقیة الله عج است
شیخ مفید در نظر بزرگان:
شیخ مفید دانشمند ذوفنون وبلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ شیعه و سنی جایگاهی بسیار رفیع دارد. این معنی از سخنان آنان به خوبی پیدا است. که ما در اینجا به کلماتی ازآن بزرگان اشاره میکنیم:
نجاشی
نجاشی، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در باره او میگوید:
محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ما است- که رضوان خدا بر او باد- فضل او در فقه و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تالیفات متعددی دارد. [11]
شیخ طوسی
شیخ طوسی، شاگرد ارزنده مکتب او، در باره استاد در «فهرست» مینویسد:
محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنی دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد(12)
ابن حجر
می گوید: "مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مكتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جائی كه گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. پدرش در "واسط" معلم بود، و مفید در آنجا متولد گردید.بعضی هم گفته اند در "عكبرا" متولد شده است". گویند عضدالدوله برای ملاقات او به خانه اش می رفت و هر گاه بیمار می شد به عیادتش می شتافت.
عماد حنبلی
عماد حنبلی، یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او میگوید:
او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه میباشد. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره میپرداخت. موقعیت شایان توجهی در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان میداد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه و خوش لباس بود. او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار میگرفت. نزدیک ۷۶ سال عمر کرد و بیش از ۲۰۰ جلد تالیف دارد. تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از ۸۰ هزار نفر از شیعیان شرکت جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد
ابویعلی جعفری
ابویعلی جعفری نیز در باره او میگوید:
فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری که عنوان دامادی و جانشینی شیخ را نیز دارد، در حق استاد خویش گوید:
او انـدکـی از شب را میخوابید و باقی شبانه روز را یا نماز میخواند یا مطالعه میکرد یا درس میگفت یا قرآن تلاوت می کرد(13)(14)تـمـام دانشمندان که به نوعی به شرح حال او پرداختهاند، او را با جلالت قدر و عظمت علمی توصیف نمودهاند
علامه بحرالعلوم
علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی كه داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود می نویسد:
"محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله" استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.
كلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و كلام بود و هر كس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است..."
شیخ عبدالله یافعی
در "مرآت الجنان فی تاریخ مشاهیر الاعیان" ضمن وقایع سال (413هـ) و دانشمندانی كه در آن سال درگذشته اند می نویسد: " دانشمند شیعه و پیشوای رافضه صاحب تصانیف بسیار، معروف به "مفید" و "ابن معلم" می باشد. وی در كلام و فقه و جدل استاد فرزانه بود. او در دولت "آل بویه" با طرفداران هر مسلك و عقیده ای با جلالت و عظمت مناظره می كرد.
وی در سال 413ه وفات یافت."ابن ابی طی می گوید: "وی از مستمندان دستگیری بسیار می كرد، فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز وروزه اش فراوان، و لباسش زبر بود." دیگری گفته است: گاه بود كه عضد الدوله شیخ مفید را زیارت می كرد.
مفید شیخی متوسط القامه، لاغر اندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال زندگی كرد. بیش از دویست كتاب تصنیف كرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است؛ زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع كردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد.
سایر دانشمندان عامه مانند ابن عماد حنبلی در "شذرات الذهب" و ابن كثیر شامی در "البدایة و النهایه" در وقایع سال 413 و دیگران از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود با نیكی و بدی از وی یاد كرده اند.
ابن جوزی
دانشمند مشهور كه او نیز هم عصر شیخ مفید بوده در وقایع سال 413 هـ می نویسد: "محمدبن محمد بن نعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم، پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود، و كتابها بر اساس مذهب آنان تصنیف كرده است. سید مرتضی از جمله شاگردان اوست. ابن معلم مجلس مناظره ای در خانه اش واقع در "درب ریاح" منعقد ساخته بود .كه در آن عموم دانشمندان گرد می آمدند، او در نزد امرای اطراف كه متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عامی داشت. در ماه رمضان امسال (413هـ) وفات یافت. سید مرتضی او را مرثیه گفت..."(15).خطیب بغدادی كه اندكی پس از وی می زیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است كه از شخصی چون خطیب بعید نیست.(16) سخنان خطیب به روشنی می رساند كه متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تألیفات و مكتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشته اند. چنان كه از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن می گردد.
ابن شهرآشوب:
از وی چنین یاد می كند: "شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن نعمان حارثی بغدادی عكبری: شاگرد ابوجعفر ابن قولویه، و ابوالقاسم علی بن محمد رفاء، و علی بن ابی الجیش بلخی بود.حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه او را ملقب به "شیخ مفید" نمودو من علت آن را در كتاب "مناقب آل ابی طالب" ذكر كرده ام.(17 (
علامه حلی:
"محمدبن محمدبن نعمان مكنّی به "ابوعبدالله" و ملقب به "مفید" است. درباره علت نامگذاریش به "مفید" حكایتی است كه ما آن را در كتاب بزرگ خود، در رجال، آورده ایم. مفید معروف به "ابی المعلم" بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. كلیه دانشمندان ما كه بعد از وی آمده اند از دانش او استفاده نمودهاند. فضل و دانش اودر فقه و كلام و حدیث مشهورتر از آنست كه به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت..." (18)
شهید قاضی نورالله شوشتری
دانشمند عالی مقام و سخن گستر نامی، پس از ذكر نام آن بزرگ مرد علم و دین در كتاب نفیس فارسی خود "مجالس المؤمنین" سخن مفصل خود پیرامون شخصیت او را بدین گونه آغاز می كند: "... افادت پناهی كه عقل مستفاد از قوت قدسیه ی او مستفید، و فكر فلك پیمای او با ملأاعلی در گفت و شنید بود. مجتهدی قدسی ضمیر، و متكلمی نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه پردازی فیروز چنگ، اشاعره از سطوت مناظره ی او در كنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند " (19)به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقها و علمای ما هر جا به نام شیخ مفید یا گفتار او رسیده اند، از وی به عنوان سرآمد علمای عقاید و مذاهب اسلامی و متفكری برجسته، و مصنفی پركار و دانشمندی سخنور و ... و اوصافی از این قبیل یاد كرده اند مانند: ابن داود در "رجال" ابن ادریس حلی در "مستطرفات سرائر"، علامه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ ابوعلی حائری صاحب "روضات الجنات" و دیگران.در اینجا از میان آنان به نقل قسمتی از سخنان علامه بحرالعلوم بسنده كرده و می گذریم. علامه بحرالعلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی كه داشته است به تفصیل از پیشوای علمای امامیه نام برده و در آغاز گفتار خود می نویسد:
"محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله" استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سركوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی كه تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.كلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و كلام بود و هر كس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است(20).
ابن ندیم
كه از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد می زیسته در فهرست خود نوشته است: "ابن المعلم – ابوعبدالله" ریاست متكلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم كلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه كس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از كتاب های او دریافتم كه دانشمندی عالیقدر است ..."(21) و در جای دیگر می نویسد:
"ابن المعلم - ابوعبدالله محمد بن محمدبن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیه در فقه و كلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال 338 هجری روی داده است، از كتابهای او ... (22 (درفهرست ابن ندیم در هر دو مورد چیزی از تألیفات شیخ مفید ذكر نشده است و به جای آنها چند نقطه دیده می شود گویا بوده است ولی حذف شده است.
کرامات شیخ :
از جمله فضائل و کرامات شیخ مفید چند فقره توقیع خطاب به او است که از ناحیه مقدس حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) بدین عنوان صادر شده است:
«للاخ السدید و الولی الرشید الشیخ المفید ابی عبدالله محمد بن محمد بن نعمان (ادام الله اعزازه) …»؛ « این نامه اى است به برادر با ایمان (محکم در دین) و دوست رشید أبو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان؛ شیخ مفید که خداوند عزت و ارجمندی او را مستدام گرداند … ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، اگر جز این بود از هر سو گرفتارى به شما رو مىآورد و دشمنانتان، شما را از میان مىبردند. تقوا پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و امتحان را که به شما رو آورده است از ما بخواهید. امتحانى که هر کس مرگش رسیده باشد، در آن نابود مىگردد و آن کس که به آرزوى خود رسیده باشد از ورطه آن به سلامت مىرود …».[23]
کرامت دیگر این که، شیخ مفید پس از فراغت از تحصیل در بغداد، به تدریس مشتاقان علوم دینی پرداخت و شاگردان بزرگی را که هر یک به نوبه خود از نام آوران و نوادر جهان اسلام شدند، در محضر خویش تربیت کرد که مشاهیر ایشان عبارتند از: نجاشی، ابوالفتوح کراکچی، شیخ طوسی، سلّار دیلمی، سید مرتضی و سید رضی که ا ز مرحوم مفید در باره این دو برادر بزرگوار رؤیایی نقل شده است که ابن ابی الحدید معتزلی نیز در بخشی از شرح نهج البلاغه خود آن را متذکر می شود،[24] مضمون آن چنین است: شیخ مفید شبی در خواب دید که در مسجد کرخ بغداد نشسته که در این هنگام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در حالی که دست امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را گرفته، بر او وارد شده فرمودند: «ای شیخ به این دو فرزند من علم فقه بیاموز!». شیخ وقتی بیدار می شود از این خواب به حیرت می افتد که مقصود چه بود؟! و نتیجه آن چه خواهد بود؟! صبحگاه در وقت موعود به مسجد مذکور می رود. مرحوم مفید (بعد از استقرار در مکان درس خود) می بیند که فاطمه، مادر سید مرتضی و سید رضی دست دو فرزندش را گرفته و همان درخواست را از او می نماید. به این ترتیب، شیخ از تعبیر خواب خود آگاه می شود.[25]
یکی دیگر از کرامات شیخ مفید این است که :
روزي قاضي عبدالجبّار در بغداد در مجلس خود بود و بسياري از علماي بزرگ شيعه و سنّي در آن مجلس حضور داشتند، در اين هنگام شيخ مفيد وارد مجلس شد و در پائين مجلس نشست و پس از مدتي به قاضي رو کرد و گفت: من از تو در حضور علماء سؤالي دارم؟
قاضي گفت بپرس.
شيخ مفيد فرمود: شما در مورداين حديث چه مي گوئيد که پيامبر (ص) در غدير فرمود: مَنْ کُنْتُ مولاه فعلّيٌ مولاه کسي که من رهبر او هستم پس علي (ع) رهبر اوست. آيا اين حديث، مسلم و صحيح است که پيامبر (ص) در روز غدير فرموده است؟
قاضي گفت آري، حديث صحيح مي باشد.
شيخ مفيد فرمود: منظور از کلمه مولي چيست؟
قاضي گفت: مولي به معني اولي و بهتر است.
شيخ مفيد فرمود: پس اين اختلاف و خصومت بين شيعه و سنّي چيست؟ (با اينکه پيامبر(ص) علي (ع) را بهتر از ديگران معرفي نموده است).
قاضي گفت: اين حديث، روايت است، ولي خلافت ابوبکر دِرايت (و از روي اجتهاد و درک) مي باشد، و انسان عادل روايت را همتاي درايت قرار نمي دهد (يعني درايت مقدّم است) شيخ مفيد فرمود: شما درباره اين فرمايشات پيامبر (ص) چه مي گوئيد که به علي (ع) فرمود: حَرْبُک حَرْبي وَسلمُکَ سِلْميِ (جنگ تو جنگ من است، و صلح تو صلح من است).
قاضي گفت: اين گفتار براساس حديث صحيح است.
شيخ مفيد فرمود: نظر شما درباره اصحاب جمل (که به جنگ علي (ع) آمدند مانند طلحه و زبير و...) چيست؟
قاضي گفت: اي برادر آنها توبه کردند.
شيخ مفيد فرمود: اي قاضي جنگ آنها دِرايت و (حتمي) بوده است ولي توبه کردن آنها روايت شده است و تو در مورد حديث غدير گفتي روايت معادل درايت نيست و درايت مقدم مي باشد
قاضي از پاسخ به شيخ مفيد عاجز و درمانده شد، سر در گريبان فرو برد و سپس گفت تو کيستي؟
شيخ مفيد جواب داد من خدمتگذار تو محمد بن محمد بن نعمان حارثي هستم. قاضي از مسند قضاوت برخاست و دست شيخ مفيد را گرفت و بر آن مسند نشانيد و گفت: اَنْتَ المفيدُ حقا براستي که تو انسان مفيد (و سود بخشي) هستي.
چهره هاي علماي بزرگ مجلس درهم کشيده شد، وقتي قاضي ناراحتي آنها را دريافت به آنها رو کرد و گفت: اي علماء اين مرد (شيخ مفيد) مرا مجاب کرد و در پاسخ او عاجز شدم، اگر کسي از شما قادر به جواب او هست، اعلام کند تا او را بر مسند بنشانم و شيخ مفيد به جاي خود بنشيند، هيچ کس جواب نداد و اين موضوع شايع گرديد و علت نام گذاري او به مفيد از همين جا سر چشمه گرفت.
نامه های امام زمان عج به شیخ مفید :
نامه اول:
نامهای به برادر با ایمان و دوست رشید ما، ابوعبدالله محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وی را مستدام بدارد.
سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراستهای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی. ما در مورد نعمت وجود تو خداوند یکتا را سپاسگزاریم، و از پیشگاه مقدس خداوندی استدعا میکنیم که بر سید و مولای حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) و خاندان او درود و صلوات پیاپی و بینهایت خویش را نازل فرماید.از آنجا که در راه یاری حق و بیان سخنان و نصایح ما صادقانه کوشیدی، خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته و به ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم.شما مکلف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستان ما برسانی، خداوند عزت و توفیق اطاعتش را به آنان مرحمت فرماید و مهمات آنان را کفایت کرده، در پناه لطف خویش محفوظشان دارد.با یاری خداوند متعال در مقابل دشمنان ما که از دین خداوند روی برگرداندهاند بر اساس تذکرات، استقامت کن و با خواست الهی دستورات ما را به آنان که از تو میپذیرند و گفتار ما موجب آرامش آنها میباشد، ابلاغ کن. با این که بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعی آنها ما و شیعیانمان تا زمانی که حکومت در اختیار ستمگران است در نقطهای دور و پنهان از دیدهها بسر میبریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری میکردند ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم.اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند.
از عهدشکنیها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم(که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریمولایت شده است. گویی اینها از لغزشهای خود خبر ندارند، با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمیکنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند.پس، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید. در برابر فتنههایی که پیش میآید و البته عدهای در این آزمایش و برخورد با فتنهها هلاک میشوند، مقاومت کنید و البته همه اینها از نشانههای حرکت و قیام ما هست. اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علیرغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد. تقیه را از دست ندهید. من ولی خدا هستم، سعادت پویندگان راه حق را تضمین میکنم.پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.عدم التزام به دستورات ما، موجب میشود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت. ای شیخ مفید! خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمت بیپایانش نصیب ما فرماید.(26)
نامه دوم:
درود بر تو ای دوست پراخلاص
اما بعد! درود بر تو ای دوست پراخلاص در دین خدا! ای آن كه در عشق و ایمان به خاندان وحی و رسالت به اوج آگاهی و یقین پر كشیدهای! من نجات آن كسی را تضمین میكنم كه در آن فتنه برای خود، موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد و عیبجویی از آن به راهی خداپسندانه گام سپارد.ما در نامه خویش به سوی تو، آفریدگار بی همتایی را كه جز او خدایی نیست، سپاس گفته و از بارگاه او بر سرور و سالار و پیام آورمان محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان گرانقدر و پاك او درود و رحمت جاودانه میطلبیم. و به تو كه خداوند برای یاری حق توفیقت ارزانی داشته، پاداشت را بخاطر سخنان جاودانهای كه با صداقت از جانب ما میگویی، كامل و افزون سازد! اعلام میداریم كه به ما (از جانب آفریدگار هستی) اجازه داده شده است كه تو را به افتخار دریافت نامه و پیام كتبی مفتخر ساخته و تو را مسئول سازیم كه آنچه را به تو مینگاریم، همه را به دوستان راستین ما كه در قلمرو پیام رسانیت هستند، برسانی.به آن دوستان و شیفتگانی كه خداوند به بركت فرمانبرداری از حق، گرامیشان بدارد و در پرتو حراست و عنایت خود به آنان، كارهایشان را كفایت و مشكلاتشان را مرتفع سازد.از این رو به آنچه یادآوری كردیم، آگاه باش كه خداوند با یاریش تو را در برابر دشمنانش كه از مرزهای دین او بیرون رفتهاند، تأیید فرماید و نیز در كار بزرگ رسانیدن آنچه كه به خواست خداوند بر تو یادآوری و ترسیم خواهیم نمود به كسانی كه بدانها اطمینان و اعتماد داری، عمل نما!
گرچه، ما اینك آنچه خداوند(بر اساس حكمت خویش) برای ما و پیروان با ایمانمان، صلاح اندیشیده است، تا هنگامی كه حكومت دنیا در دست فاسقان و استبدادگران است، در مكانی دور از قلمرو بیدادگران سكونت گزیدهایم، اما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه شما به خوبی آگاهیم.
چیزی از رخدادهای زندگی شما بر ما پوشیده نمیماند و شرایط غمبار و دردناكی كه شما بدان گرفتار آمدهاید، آنگونه كه هست برای ما شناخته شده است؛ از آن زمانی كه بسیاری از شما به راه و رسم ناپسندی كه پیشینیان شایسته كردارتان از آن دوری میگزیدند، روی آورده و پیمان فطرت را، به گونهای پشت سر انداختید كه گویی هرگز بدان آگاه نیستید .شما باید با همه وجود و امكانات به كارهایی بپردازید كه او را به دوستی ما نزدیك میسازد و از كارهایی كه ناخوشایند و موجب خشم و ناراحتی ما میگردد، به شدت دوری جویید، چرا كه فرمان مرگ بطور ناگهانی فرا میرسد، در شرایطی كه بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشتكاری، او را از كیفر عادلانه ما، رهایی نخواهد داد.وآنگاه (به كیفر گناهان) به این شرایط غمبار و خفت انگیز گرفتار گشتید.ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شما كوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدودهایم؛ كه اگر جز این بود، موج سختیها بر شما فرود میآمد و دشمنان بدخواه و كینهتوز، شما را ریشه كن میساختند. پس پروای خداوند را پیشه سازید و از (اهداف بلند آسمانی) ما پشتیبانی كنید تا شما را از فتنهای كه به سویتان روی آورده است و شما اینك در لبه پرتگاه آن قرار گرفتهاید نجات بخشیم. از نگون بختی و فتنهای كه هر كس مرگش فرا رسیده باشد در آن نابود میگردد و آن كس كه به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور میماند، و آن فتنه، نشانهای از نشانههای نزدیك شدن جنبش ماست و پخش نمودن خبر آن به دستور ما، به وسیله شماست.
خداوند نور خود را، گرچه شرك گرایان را، خوش نیاید، كامل خواهد گردانید. از برافروختن و شعلهور ساختن آتش پرشراره جاهلیت كه گروههای اموی مسلك، آن را برافروخته و گروه هدایت یافتگان را بوسیله آن میترسانند، به سپر دفاعی «تقیه» پناه برده و بدان چنگ زنید! من نجات آن كسی را تضمین میكنم كه در آن فتنه برای خود، موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد و عیبجویی از آن به راهی خداپسندانه گام سپارد.از رویدادی كه به هنگامه فرارسیدن جمادی الاول امسال روی خواهد داد، عبرت آموزید و از خواب گرانی كه شما را ربوده است، برای رخداد سهمگین از آن بیدار شوید. بزودی نشانهای روشن از آسمان و نشانهای روشن از زمین پدیدار خواهد گشت.در شرق عالم رویدادهای اندوهبار و دلهره آور رخ خواهد گشود و آنگاه گروههایی كه از اسلام بیرون رفتهاند، بر عراق سلطه خواهند یافت. بر اثر سیاست ناهنجار آنان، مردم دچار تنگی معیشت و روزی میشوند و پس از مدتی بر اثر نابودی استبدادگری بدكار، رنجها و دردها برطرف خواهد شد و آنگاه پرواپیشگان درست اندیش و شایسته كردار، از نابودی او شادمان خواهند شد.
ما ناظر نیایش(عارفانه و راز و نیاز پرشور و پراخلاص) تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن(خواستهات) را خواستیم.مردمی كه از نقاط مختلف كره زمین به زیارت خانه خدا میروند، هرچه بخواهند در دسترس آنان قرار خواهد گرفت و ما در آسان ساختن سفر حج آنان مطابق دلخواهشان نقش و موقعیت ویژهای خواهیم داشت كه در پرتو نظم و تدبیر و انسجام، آشكار میگردد.از این رو هر یك از شما باید با همه وجود و امكانات به كارهایی بپردازید كه او را به دوستی ما نزدیك میسازد و از كارهایی كه ناخوشایند و موجب خشم و ناراحتی ما میگردد، به شدت دوری جویید، چرا كه فرمان مرگ بطور ناگهانی فرا میرسد، در شرایطی كه بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشتكاری، او را از كیفر عادلانه ما، رهایی نخواهد داد.خداوند، راه رشد و رستگاری را به شماها الهام بخشد و وسایل پیروزی به مهر و لطف خویش، برایتان فراهم آورد هان ای برادر پر مهر و پر اخلاق و با صفای در محبت! و ای یار و یاور با وفای ما!
این نامه ما بسوی توست، خداوند به چشم بیداریش كه هرگز آن را خواب نمیگیرد، تو را حفظ كند، این نامه را نگهدار و آنچه را برایت نگاشتهایم به كسی نشان مده و هیچ كسی را از محتوای آن آگاه مساز و آنچه در این نامه است تنها به افراد مورد اعتماد خویش بازگو و به خواست خداوند پیروان ما را به عملكرد بر طبق محتوای آن، سفارش كن و درود خدا بر محمد و خاندان پاك و پاكیزهاش باد!
نامه سوم:
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق!
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق! و آن كه با گفتار راستین و شایسته، مردم را بسوی حق فرا میخوانی!در جریان باش كه بخاطر كارهای سازنده و شایستهات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این كارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است.ما در نامه خویش به سوی تو، خدای جهان آفرین را كه خدایی جز او نیست (و) خدای ما و خدای نیاكان (گرانقدر) ما است، سپاس میگذاریم و از بارگاه با عظمتش بر سرور و سالارمان محمد(صلی الله علیه و آله) آخرین پیام آور خدا و خاندان پاك و مطهرش، درودی جاودانه میطلبیم.و بعد! دوست راه یافته به حقیقت! خداوند بدان وسیلهای كه به سبب دوستان ویژه خود، به تو ارزانی داشته است، وجودت را حفظ و تو را از نیرنگ دشمنانش حراست فرماید.
ما ناظر نیایش(عارفانه و راز و نیاز پرشور و پراخلاص) تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن(خواستهات) را خواستیم.ما اینك در قرارگاه خویش، در مكانی ناشناخته بر فراز قلهای سر به آسمان كشیده، اقامت گزیدهایم كه به تازگی به خاطر عناصری بیداد پیشه و بی ایمان، بناگزیر از منطقهای پر دار و درخت بدین جا آمدهایم و بزودی از اینجا نیز به دشتی گسترده كه چندان از آبادی به دور نیست، فرود خواهیم آمد و از وضعیت و شرایط آینده خویش تو را آگاه خواهیم ساخت تا بدان وسیله در جریان باشی كه بخاطر كارهای سازنده و شایستهات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این كارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است.از این رو تو - كه خدای جهان آفرین با چشم عنایتش كه هرگز آن را خواب نمیگیرد، وجودت را حفظ كند - باید در برابر فتنهای كه جان آنان را كه آن را در دلهایشان كشتهاند، به نابودی خواهد افكند، باید بایستی! و باید باطل گرایان بداندیش را بترسانی! چرا كه از سركوبی آنان، ایمان آوردگان، شادمان و جنایتكاران، اندوه زده خواهند شد.
هان ای دوست پراخلاص كه همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و پیكاری! خداوند همانسان كه دوستان شایستهكردار پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیید نماید! ما به تو اطمینان میدهیم كه هر كس از برادران دینیات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود كننده و گرفتاریهای تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود.و نشانه حركت و جنبش ما از این خانهنشینی و كنارهگیری، رخداد مهمی است كه در سرزمین وحی و رسالت، مكه معظمه، از سوی پلیدان نفاق پیشه و نكوهیده، رخ خواهد داد، از جانب عنصری سفاك كه ریختن خونهای محترم را حلال شمرده و به نیرنگ خویش، آهنگ جان ایمان آوردگان خواهد كرد، اما به هدف ستمبار و تجاوزكارانه خویش دست نخواهد یافت، چرا كه ما پشت سر توحیدگرایان شایستهكردار، بوسیله نیایش و راز و نیازی كه از فرمانروای آسمان و زمین پوشیده نمیماند، آنان را حفاظت و نگهداری خواهیم كرد.
بنابراین قلبهای دوستان ما به دعای ما به بارگاه خدا، آرامش و اطمینان یابد و آسوده خاطر باشند كه خداوند آنان را بسنده است و گرچه درگیریهای هراسانگیزی، آنان را به دلهره میافكند، اما از گزند آن عنصر تبهكار در امان خواهند بود و سرانجام، كار با دست توانا و ساخت تدبیر نیكوی خدا - تا هنگامی كه پیروان ما از گناهان دوری گزینند - شایسته و نیكو خواهد بود.
هان ای دوست پراخلاص كه همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و پیكاری! خداوند همانسان كه دوستان شایستهكردار پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیید نماید! ما به تو اطمینان میدهیم كه هر كس از برادران دینیات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود كننده و گرفتاریهای تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود و هر آن كس كه در دادن نعمتهایی كه خداوند به او ارزانی داشته، به كسانی كه دستور رسیدگی به آنان را داده است، بخل ورزد، چنین كسی در این جهاد و سرای دیگر، بازنده و زیانكار خواهد بود.
دوست واقعی! اگر پیروان ما - كه خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد - براستی در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما، زودتر روزی آنان میگشت.از این رو (باید بدانند كه) جز برخی رفتار ناشایسته آنان كه ناخوشایند ما است و آن عملكرد را زیبنده اینان نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد.خداوند ما را در یاری بسنده و نیك، كارساز است و درود او بر سالار و هشدار دهنده ما محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان پاكش باد!
افول ستاره جامعه تشیع
به روایت شیخ طوسی، مفید در سال 338 متولد گردید و دو شب مانده به آخرماه رمضان سال 413 در بغداد، پس از۷۵ سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تـجـلـیـل فـراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او ازکثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گـریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد )ع) در پایین پای امام موسی بن جعفر و نوه عالیقدرش امام محمد تقی یعنی كاظمین علیهماالسلام جنب آرامگاه استادش جعفربن محمد قولویه قمی آرمیده است. سید مرتضی بزرگترین شاگرد مفید، و مهیار دیلمی شاعر برازنده عصر، فوت پیشوای علمای شیعه را مرثیه گفتند و مراثی آنها در دیوان هر دو كه چاپ شده موجود است
اقتباس از:
1. http://www.wikifeqh.ir
2. http://moudeomam.com/zendegi-name/zen-
3. http://www.golsamin.ir/%
4. http://www.beytoote.com/scientific/scientist/
5. http://islampedia.ir /
6. http://keramateaeme.blogfa.com/post/101
7. http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=
8. http://www.mofidnews.com/index.php?page=
9. http://emamat.ir/component/k2/item/2327.
10. http://rasekhoon.net/article/show/
11. http://fa.wikishia.net/view/
12. http://aek.vcp.ir/0-%D8
13.14.
ارجاعات:
1. النجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، ص۳۹۹، رقم ۱۰۶۷.
2. نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۰۲.
3. ابن ندیم، ص ۱۹۷-ط.اروبا. الطوسی، الفهرست، ص۲۳۹.
4. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، صص۸-۷.
5. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، صص۸-۷.
6. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، ص۸-۹
7. نجاشی، ۱۴۰۷، صص ۳۹۹-۴۰۲]
8. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، ص۱۴۴
9. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، ص۱۴۴
10. رجال نجاشی، ص۴۰۰تا401
11. رجال نجاشی ص 399
12. معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۲۱۳
13. فهرست ابن ندیم، ص۲۲۶، چاپ الاستقامه
14. فهرست ابن ندیم، ص۲۳۹، چاپ الاستقامه
15. المنتظم جلد 8، ص11
16. تاریخ بغداد، جلد 3، ص331
17. معالم العلماء، ص112
18. مجالس المومنین" جلد 1ص 436
19. خلاصة الاقوال" ص147
20. رجال علامه بحرالعلوم، جلد 3، ص311
21. فهرست ابن ندیم، ص 366
22. فهرست ابن ندیم، ص 293
23. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج ۲، ص ۴۹۷٫
24. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج ۱، ص ۴۱.
25. شریف الرضى، محمد بن حسین، خصائص الأئمه علیهم السلام (خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام)، محقق / مصحح: امینى، محمد هادى، ص ۲۹٫
26. احتجاج ج 2، ص 597، بحارالانوار، ج 3، ص 175