امامت از اصول دين يا فروع آن؟

امامت از اصول دين يا فروع آن؟
تهيه و تنظيم: سيد ابراهيم حسيني کوهساری

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.


مقدمه:
از جمله مسائل مهم در بين شيعه و اهل سنت مسئله امامت است كه در ذيل اين مسئله،‌ بحث از شمارش آن به عنوان اصول يا فروع دين به ميان مي آيد. در نزد شیعه امامیه، مسئله امامت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آن جهت که براى منصب امامت و خلافت، ارزش خاصى قائل است و خطّ امامت را ادامه دهنده خطّ نبوّت در تبیین، توضیح، توسعه و تطبیق شریعت مى داند، از اهمیت ویژه اى برخوردار بوده و آن را از اصول دین به شمار آورده اند. ولى اهل سنّت این مسئله را جدّى نگرفته و براى آن چندان اهمیتى قایل نشده اند و لذا آن را جزو فروع دین به حساب مى آورده اند.
جا دارد که این مسئله مهمّ زیربنایى که حیات معنوى و مادى جامعه به آن وابسته است مقدارى مورد بررسى قرار گیرد تا ضمن واكاوي دلائلي كه آورده اند و بررسي و تفحص در آنها و امعان نظر در تعاريف و ديدگاه هاي بيان شده به حقیقت و واقعيت آن پى ببریم.

http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=247868&typeinfo=23&catid=23829
تعريف امامت:
ملا على قوشچى نیز در «شرح تجرید مبحث امامت» مى‏ گوید: «امامت، ریاست بر عموم مردم در امور دین و دنیا به طریق خلافت پیغمبر است».1
قاضى روزبهان نیز مى‏ گوید: «در نزد اشاعره، امامت همان خلافت رسول‏ اللَّه صلى الله علیه و آله در برپایى دین و حفظ حوزه ملت اسلام است به طورى‏ که متابعت او بر جمیع امت واجب است».2
http://www.afkarnews.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C-14/284705-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DB%8C%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D8%AF%DB%8C%D9%86
اَلاْمامَةُ هِيَ الرِّئاسَةُ الْعامَّةُ في جَميعِ اُمُورِ الدّينِ وَالدُّنْيا نِيابَةً عَنْ رَسُولِ اللّهِ صَلّى اللّه عليه وآله3
امامت، رياست عمومى است بر امّت در همه كارهاى دنيا و دين به نيابت از رسول خدا صلى الله عليه وآله.
http://www.al-milani.com/farsi/library/lib-pg.php?booid=24&mid=131&pgid=1158

اکثریت اهل سنت می گویند: «امامت خلافت و جانشینی پیامبر است در اقامه دین و حفظ حوزه اسلام به گونه که اطاعت از خلیفه بر تمام امت واجب باشد».4
از دیدگاه تشیع، امامت خلافت کلیه الهیه است که یک بخش آن ولایت تشریعی است که از آن ریاست و خلافت ظاهری به دست می آید و بخش معم آن مرجعیت علمی و دینی و هدایت انسان ها به کمالات معنوی است.5 در تعریف دیگر می خوانیم: امامت ریاست (و پیشوائی) همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دینی و دنیوی است.6
http://sajjadmsn.persianblog.ir/tag/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%AF%DB%8C%D9%86_%DB%8C%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B9_%D8%AF%DB%8C%D9%86
ان الامامه لیست من اصول و العقاید خلافا للشیعه بل هی عندنا من الفروع المتعلقة بافعال المکلفین اذ نصب الامام واجب علی الامة سمعاً7
جرجانی با صراحت می گوید: امامت از اصول دین و عقاید نیست و این مخالف شیعه است بلکه امامت از نظر ما از فروع دین و مربوط به افعال مکلفین می باشد و نصب امام را واجب می دانیم بر مردم نه بر خدا.
http://ershad-124.blogfa.com/post-84.aspx
هِىَ مَنْصَب اِلهى حائِز لِجَمیعِ الشُّؤون الْکَریمَه وَالْفَضائِل اِلاّ النُّبُوَّه وَ ما یُلازِم تِلْکَ الْمَرْتَبَهِ السّامِیَه: «امامت یک منصب الهى و خدادادى است که تمام شئون والا و فضایل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است».8
تعريف اصول دين، فروع دين:
اصول دین: مجموعه امورى است که مرتبط به عقیده اسلامى است، و تقلید در آن ها صحیح نمى باشد، بلکه بر هر فرد مکلّف لازم است که در آن ها قناعت ذاتى پیدا کرده و از راه عقل و فطرت با نظر و تدبّر در ادله به  آن ها اعتقاد وجدانى پیدا کند.
فروع دین: تکالیف و احکامى است که جنبه عملى داشته و مربوط به افعال و رفتار و عملکرد مکلفین است.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=247868&typeinfo=23&catid=23829
امامت از اصول دين يا فروع:
بنا بر عقيده شيعه، امامت از اصول دين است. براى تثبيت اين اعتقاد، چند دليل مى توان ارائه كرد كه ساده ترين آن ها چنين است:
1. بدون ترديد بحث از امامت، بحث از نيابت از نبوّت است و از تعريفى كه براى امامت شده به وضوح و بدون هيچ ابهامى اين معنا استفاده مى شود; چرا كه در تعريف آمده: «امامت، نيابت و خلافت از رسول خدا صلى الله عليه وآله است».
پس بحث از امامت، بحث از شؤون نبوّت است، نظير بحث از عصمت و هر بحثى كه از شؤون نبوّت و اعتقاد به آن واجب باشد، از اصول دين خواهد بود.
2. دليل ديگر بر اين كه امامت اصلى از اصول دين است، حديث معروفى است كه از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله نقل شده است. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود:
مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زمانِهِ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً9
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد ، به مرگ جاهليّت از دنيا رفته است.
دانشمندان شيعه و اهل سنّت اين حديث را در كتاب هاى خود از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نقل كرده اند.
روشن است كه منظور از مرگ جاهليّت، مرگ كفر و نفاق است و چيزى كه جهل به آن، فرجام كار انسان را به كفر و نفاق مى انجامد، بايد با اصل دين ارتباط داشته باشد، وگرنه جهل به مسائل فروع هيچ گاه انسان را به اين سرحدّ نمى رساند.
http://www.al-milani.com/farsi/library/lib-pg.php?booid=24&mid=131&pgid=1160
عموم اهل سنت معتقدند که امامت از فروع دین است و این مسئله مربوط به افعال مکلفین است.
تفتازانى مى‌گوید: «نزاعى نیست که مباحث امامت به علم فروع لایق تر است....»10
قاضى ایجى مى‌گوید: «امامت نزد ما از جمله مسائل فروع دین است، ولى ما به تأسّى از پیشینیان آن را در علم کلام ذکر مى‌کنیم.»11
اما تنها شيعه و پيروان مكتب اهلبيت(ع) و افراد كمي از اهل سنت مانند قاضي بيضاوي, و جمعي از پيروان او، آن را از اصول دين شمرده‌اند.12
امام سبکی و قاضی بیضاوی که جایگاه ویژه درمیان اهل سنت دارند، می‌گویند:
بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها بدعة ومؤثرة فی الفتن.
به خلاف امامت که از جمله اصول به حساب می‌آید و مخالفتش بدعت به حساب آمده و مؤثر در فتنه واقع شدن می‌باشد.13
آيات و روايات مربوطه:
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً14
امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.
منظور از" اليوم" (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست؟ يعنى كدام روز است كه اين" چهار جهت" در آن جمع شده هم كافران در آن مايوس شده‌‏اند، و هم دين كامل شده، و هم نعمت خدا تكامل يافته، و هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهايى مردم جهان پذيرفته است.
طبق تفاسیر علمای شیعه و سنی و روایات متواتری، روز اکمال دین، روز غدیر خم است,همان روزی که پیامبر(ص) علی(ع) را به عنوان امام به مردم معرفی کرد.15
لحن آیه را دقت کنید چه روزی بوده است که آیه می‌فرماید که دین امروز (روز غدیر) تکمیل شده است این یعنی دین با معرفی و قبول امامت تکمیل می‌شود. یعنی اگر کسی امامت را قبول نکند دینش ناقص است .آیا این تعبیر نمیرساند که امامت از اصول دین است؟
روایت معتبری که در کتب اهل سنت وارد شده است:
من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية16
هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلي است.
به راستی با توجه به این حدیث، آیا این تعبیر نمی‌رساند که امامت از اصول دین است؟
چقدر امامت ارزش دارد که حدیث می‌فرماید: اگر کسی آن را نشناسد به مرگ جاهلیت (کفر و نفاق) مرده است.
http://www.adyannet.com/fa/news/12954
کسانی که امامت را از فروع دین می دانند معتقدند: امامت ریاستى دنیوى براى نظم امور بندگان است، لذا براى حفظ امور مسلمین و نظام آن ها، بر مردم واجب کفایى است که کسى را بر این امر بگمارند؛ در حالی که امامت تنها ریاستى دینى و یا دنیوى نیست، بلکه منصبى الهى و بس عظیم است که نفوس بشر را به کمال مطلوب خود هدایت مى کند، و از شوونات آن ریاست دینى و دنیوى است. جامعه اسلامى بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) احتیاج به اشخاصى دارد که ادامه دهنده راه آن حضرت در بُعد تبیین، توسعه و تطبیق شریعت باشند، لذا شیعه براى آن اشخاص خصوصیات و صفاتى را قایل است که براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) لازم مى داند، از جمله: عصمت، علم غیب و دیگر صفات؛ گرچه معتقد است بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نبىّ دیگرى نخواهد بود.17
وقتی امامت آنقدر مهم است که سعادت بشر در گرو آن است چطور می تواند از فروع دین باشد و بتوانیم با تقلید از چند نفر که با شخصی بیعت کرده اند ما هم او را امام بدانیم و در همه امور از او تبعیت کنیم ولو بدانیم معصوم نیست و تضمینی در تبعیت از او برای رسیدن به سعادت نیست!؟ با این توضیحات بسیار روشن است که هر مکلفی وظیفه دارد برای سعادت دنیا و آخرت خود از کسی پیروی کند که معصوم باشد و شناخت چنین شخصی نیاز به تحقیق و تفحص دارد تا حدی که به اقناع ذاتی برسد و این یعنی امامت از اصول دین است.18
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=247868&typeinfo=23&catid=23829
اگر امامت از فروع دین بود جا داشت که در کتب فقه از ان بحث شود، در صورتی که همگان از شیعه و اهل سنّت آن را در کتب اعتقادی و اصول دین عنوان و بحث کرده اند.  
ديگر اینکه، امامت قرین به نبوّت است. زیرا هدف از نبوّت اصلاح امور دین و دنیای بندگان است و همین نیز هدف از امامت است. پس چنانچه نبوّت از اصول دین است امامت نیز از اصول دین است.
و اينكه اساس شریعت و دین بوسیله «امام» حفظ و نگهبانی می شود و مقامی که حفظ اساس شریعت و دین بوسیله آن است ممکن نیست از فروع دین باشد بلکه باید از مهمتر ین اصول دین باشد.
http://sajjadmsn.persianblog.ir/tag/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%AF%DB%8C%D9%86_%DB%8C%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B9_%D8%AF%DB%8C%D9%86
بزرگانى از علماى اهل سنت، نظیر ملاسعد تفتازانى در «شرح عقاید نسفى» و حمیدى در «جمع بین الصحیحین» از پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده‏ اند: «هر کسى که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد به درستى که مانند مردمان زمان جاهلیت مرده است».19
اگر امامت جزو فروع دین بود، آیا پیغمبر مى‏ فرمود: کسى که از امام زمان خود شناخت نداشته باشد و از دنیا برود به طریق اهل جاهلیت مرده است؟
بدیهى است که عدم معرفت و شناخت موردى از فروع دین، موجب تزلزل دین و مردن به سبک جاهلیت نخواهد شد. پس مطابق این برداشت، امامت باید جزو اصول دین باشد که عدم شناخت آن باعثمردن به شیوه جاهلیت مى‏ گردد.
به همین دلیل است که علمایى چون قاضى بیضاوى - مفسر معروف اهل سنت - در کتاب «منهاج الاصول» با صراحت مى‏ گوید: «امامت، از بزرگترین موارد اصول دین است که مخالفت با آن موجب کفر و بدعت مى‏ گردد».20
نتیجه گيري:
راجع به امامت تعريف هاي گوناگوني وارد شده كه باعث شده در اينكه امامت جزو اصول دين يا فروع آن به شمار آيد اختلافاتي ايجاد شود. عده اي آن را رياست امور دنيوي و بدون انتصاب از جانب خدا تعريف و عده اي نيز آن را رياست در تمام ابعاد و با انتصاب از طرف خدا دانسته اند كه به نظر مي رسد با توجه به دلائل ذكر شده در مقاله حاضر، امامت جزو اصول دين و قرين نبوت پيامبران بوده و التزام به آن واجب باشد.

اقتباس:
1.    http://makarem.ir
2.    http://www.afkarnews.ir
3.    http://ershad-124.blogfa.com
4.    http://www.al-milani.com
5.    http://www.adyannet.com
6.    http://sajjadmsn.persianblog.ir

ارجاعات:
1)    مجمع الفائدة، ج ۳، ص ۲۱۵؛ شبهاى پیشاور، ص ۲۷۹ «و هی رئاسة عامّة فی أمور الدین والدنیا خلافةعن النبی صلى الله علیه و آله»
2)    شبهاى پیشاور، ص ۲۷۹ «الإمامة عند الأشاعرة هی خلافة الرسول فی إقامة الدین و حفظ حوزة الملّة بحیث یجب اتباعه على کافة الأمة»
3)    شرح المقاصد: 5 / 232.
4)    دلائل الصدق، ج 2، ص 4، به نقل از فضل بن روز بهان اشعری، بدایه المعارف، ج 2، ص 6
5)     ر.ک: بدایه المعارف، ج 2، ص 8-9، گوهر راد، ص 329؛ امامت و رهبری، مرتضی مطهری، ص 162-162
6)     مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 298
7)     جرجانی شرح مواقف ج 8 ص 234
8)     احقاق الحق ، جلد۲، صفحه ۳۰۰
9)    اين حديث با اين متن در شرح المقاصد، و شرح العقائد النّسفيّه آمده است. امّا به متون ديگر در بسيارى از كتاب هاى كهن تفسيرى، كلامى، حديثى روايت شده است. ر.ك: الإمامة في أهم الكتب الكلاميه: 154.
10)     شرح مقاصد، ج 2، ص 271
11)     المواقف، ص 395
12)     دلائل الصدق 2/8
13)    الإبهاج ، امام سبکی ،ج ۲، ص ۲۹۶ -- المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبیضاوی ص۷۵ و...
14)     مائده آیه 3
15)     تفسير نمونه، آیت الله مکارم، ج‏4، ص: 265---الدرالمنثور، ذیل آیه سوم سوره مائده، تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8، ص 284. مسند احمد، ج 4، ص 281، و اربلى در كشف الغمه ص 94 و.......
16)     صحيح مسلم  ج 3 ص 1478-- مسند أحمد بن حنبل  ج 4 ص 96 و......
17)    امام شناسی و پاسخ  به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ج 1، ص 55.
18)     تحقیق و پژوهش: واحد پاسخ به شبهات پایگاه اطّلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی(حفظه الله)
19)    مسند احمد، ج ۴، ص ۹۶؛ مجمع الزواید، ج ۵، ص ۲۱۸؛ شبهاى پیشاور، ص ۲۷۹ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»
20)     الصوارم المهرقة، ص ۲۶۳؛ شبهاى پیشاور، ص ۲۷۹ «إن الإمامة من أعظم مسائل اصول الدین التی‏ مخالفتها توجب الکفر و البدعة»