واكاوي بدعت با نگاهي قرآني

واكاوي بدعت با نگاهي قرآني
تهيه و تنظيم: سيد ابراهيم حسيني کوهساری

تذکر: مقاله حاضر تلفیقی از مقالات مختلف اینترنتی است.


مقدمه
بدعت به عنوان یک عامل مخرّب ایمان، مهم‌ترین مسئله دینی و اصلی‌ترین آسیب می‌باشد. لذا بررسی این موضوع اهمیّت زیادی دارد. اگر امّت اسلامی دچار بدعت‌ها شود، ممكن است یکپارچه نشود و با هم متحد نگردند و نتوانند صفی منظّم را تشکیل دهند. لذا ردّ بدعت و مبارزه با آن، ارکان اساسی دین را برای ما سالم نگه می‌دارد.
در این مقاله ضمن مفهوم شناسی بدعت به ابعاد مختلف آن مانند اقسام و مصادیق بدعت، عوامل بدعت و... و در انتها به نتيجه گيري كوتاهي پرداخته شده است.
1-    مفهوم شناسي بدعت
لغوي: انقطاع و بریدگی و ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین. (1)
http://rjqk.atu.ac.ir/article_1859.html
نوآورى يا اختراع چيزى بدون نمونه پيشين است. (2)

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA
اصطلاحي: ادخال ما لیس من الدین فی الدین؛ یعنی وارد کردن امر غیر دینی به عنوان دینی است. یعنی عملی که دینی نیست به نام دین جا بزنیم و بگوییم که از دین و شریعت اسلامی است. (3)
http://kayhan.ir/fa/news/14098
عملى كه اصل و پايه‌اى در شريعت نداشته باشد، يا وارد ساختن چيزى در دين كه جزء دين به شمار نمى‌رود.(4)
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA
سیّد مرتضی می‌گوید: «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین» (5)
http://rjqk.atu.ac.ir/article_1859.html
2-    اقسام بدعت
بدعت حرام (مذموم): «داخل کردن در دین آن چرا که جزو دین نیست به این نیت که آن چیز جزو دین به حساب آید» .(6)
بدعت حلال (ممدوح): هر چیز نو که برای زندگی جوامع مفید باشد بدون نسبت دادن آنها به دین و حرام نبودن آنها به لحاظ شرعی، بدعت خوبی است که بعضی از عادت ها و رسوم امروزی مانند آن است. مثل تجمع برای بیزاری جستن از دشمنان یا برگزاری جشن مردم در روز استقلال کشور. (7)
3-    مصاديق بدعت (مذموم)
الف: تغییر ما أنزل الله
از مصادیق بدعت (مذموم) که آیات قرآنی نیز به آن اشاره دارد و از آن سخن به میان آورده است، تغییر دادن آن چرا که خداوند نازل کرده است می باشد که در اینجا و با توجه به فراخور بحث، نمونه هایی از آن آیات را می آوریم.
1.    «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ* إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (8) ؛ اى مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد! چه اينكه او دشمن آشكار شماست. او شما را فقط به بديها و كار زشت فرمان مى‏دهد(و نيز دستور مى‏دهد) آنچه را كه نمى‏دانيد، به خدا نسبت دهيد.
معنای "وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ ..." این است که دنباله رو شیطان نباشید که او شما را با نیرنگ ها و فریب خود از حلال الهی منع نموده و شما را در چیزی که حرام است وارد نماید و حکم حلیت را جاری سازد. (9) «"وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏" ‏و بگوئيد و افترا كنيد برخداى تعالى آنچه را نمى‏دانيد مانند تحريم حلال و تحليل حرام و غير آن از مذاهب باطله و عقايد فاسده». (10)
2.     «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً» (11)؛ و آنها را گمراه مى‏كنم و به آرزوها سرگرم مى‏سازم و به آنان دستور مى‏دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهار پايان را بشكافند و آفرينشِ پاك خدايى را تغيير دهند(و فطرت توحيد را به شرك بيالايند!) و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزيند زيانِ آشكارى كرده است‏.
در اين آيه از زبان شيطان این چنین گفته: من باعث ضلالت و گمراهی انسانها می شوم از طریق سرگرم كردن آنها به عبادت غير خدا و انجام گناهان و موجب فریب دادن آنان می شوم به وسیله مشغول کردن شان به آرزوهايى كه مانع اشتغال آنها به امورات واجب زندگيشان می گردد تا از آنچه كه برايشان ضروری است منصرف شوند و به آنان امر می کنم كه گوش چهار پايان خود را بشكافند و حلال خدا را بر خود حرام سازند و... (12)‏ «و گفته‏اند: خلق در اينجا به معنى دين است كه جاى ديگر گفت: "لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏ أى لدين اللَّه" و تغيير دين آن است كه حلال را حرام مي كردند و حرام را حلال». (13)
3.    «وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (14)؛ (او كسى است كه) از چهارپايان، براى شما حيوانات باربر و حيوانات كوچك (براى منافع ديگر) آفريد؛ از آنچه به شما روزى داده است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى ننماييد كه او دشمن آشكار شماست.
"وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ‏" یعنی اینکه از گام های شیطان پیروی ننمایید در اینکه از پیش خود حرام را حلال و حلال را حرام نمایید. (15) «و متابعت نكنيد گام‏هاى شيطان را، يعنى به راه او نرويد و به وسوسه او حلال را حرام و حرام را حلال منمائيد». (16) معناى این فراز الهی"وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ" اين است كه شما در اين امرى كه خداوند جواز آن را تعیین كرده، از راه شيطان پیروی نکنید و پا در جاى پاى او قرار ندهید و حلال خدا را حرام نكنيد. (17)
ب: آوردن امر جدید به نام حکم یا عقیده دینی
از دیگر مصادیق بدعت (مذموم)، آوردن امر جدید به نام حکم یا عقیده دینی است. در آیات قرآن اینگونه نوآوری مورد مذمت واقع شده که نمونه ای را از نظر می گذرانیم:
-    «ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى‏ آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ وَ جَعَلْنا في‏ قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» (18)؛ سپس در پى آنان رسولان ديگر خود را فرستاديم و بعد از آنان عيسى بن مريم را مبعوث كرديم و به او انجيل عطا كرديم و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت قرار داديم؛ و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم؛ گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود ولى حقّ آن را رعايت نكردند؛ از اين رو ما به كسانى از آنها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم و بسيارى از آنها فاسقند!
"وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها" و طريقه رهبانيت را به نو درآوردند و پيدا كردند از پيش خود. "ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ‏" واجب نكرده بوديم رهبانيت را بر ايشان، بلكه آن را لازم نفس خود ساخته بودند. (19)
"ابتداع" یعنی انسان چيزى یا سنت و عملى را در دين وارد کند كه جزو دين نباشد. و در واقع جمله"ما كتبناها عليهم" پاسخ از سؤالى است که گويا كسى پرسيده: معناى بدعت‏گذارى آنان چيست؟ و فرموده: اينكه چيزى را در دين وارد كنند كه ما بر آنان ننوشته‏ايم. پس معناى آيه اين است: پيروان عیسی نبی(ع) از پيش خودشان رهبانيتى بوجود آورده و بدعت نهادند كه آن را براى آنان تشريع نكرده بوديم. (20)‏
«حديث معروف "لا رهبانية فى الاسلام" (در اسلام رهبانيت وجود ندارد) در بسيارى از منابع اسلامى ديده مى‏شود. از جمله بدعتهاى زشت مسيحيان در زمينه رهبانيت "تحريم ازدواج" براى مردان و زنان تارك دنيا بود، و ديگر "انزواى اجتماعى" و پشت‏پا زدن به وظائف انسان در اجتماع و انتخاب صومعه‏ها و ديرهاى دورافتاده براى عبادت و زندگى در محيطى دور از اجتماع بود». (21)
در روایتی از پيغمبر گرامى اسلام ص نقل شده كه روزى آن حضرت به "ابن مسعود" فرمود: مى‏دانى رهبانيت از كجا به وجود آمد؟ عرض كرد: خدا و پيامبرش داناترند، فرمود: بعد از عيسى (ع) عده ای از گردنکشان آشکار شدند و مؤمنان بر آنان غضب کردند و سه مرتبه با آنها جهاد نموده و شكست خوردند و تعداد کمی از آنها باقی نماندند. لذا به بيابانها متفرق گشته و در غارهای کوه ها به عبادت خدا مشغول شدند تا آنکه پيامبر موعود عيسى (حضرت محمد ص) مبعوث شود. لذا بر رهبانیت بودند تا اینکه بعضى از آنها بر دين خود باقى ماندند [به پیامبر موعود ایمان آوردند] و بعضى راه كفر پيش گرفتند. (22)
با اندکی تأمل می توان به این نتیجه رسید که آوردن امر جدید به نام حکمی یا عقیده دینی (مثل رهبانیت) از اموری بوده که نوعی بدعت گذاری در دین را شامل می شد که دوری از آن مورد دستور بوده و اموری را در بر می گرفت که نتیجه آنها پیدا شدن اعمال زشت در میان مردم بوده است.
ج: تفسیر جدید بر اساس پیش فرض های فکری، عقیدتی (تفسیر به رأی)
تفسیر جدید بر اساس پیش فرض های فکری، عقیدتی از دیگر مصادیق نوآوری مذموم به شمار می آید. در جهان معاصر عده ای فقط با تکیه بر یک حدیث، آن را دلیلی بر مدعای خود قرار داده و رأی خود را بر آن استوار می سازند. آنان در حقیقت کسانی هستند که تلاش و جستجوی شان در جهت کشف فرضیه نبوده و بلکه برای اثبات فرضیه شان چنین اقدامی را انجام دادند. در اینگونه موارد، تفسیری جدید بر اساس پیش فرض های ذهنی خویش ارائه می کنند که مانع رسیدن آنها به حقایق می گردد و از آن به "تفسیر به رأی" تعبیر می کنیم. (23)
اینجاست که از زبان امام معصوم (ع) آمده: "مَن فَسَّرَ القُرآنَ بِرأیِهِ إن أصابَ لَم یُوجر و إن أخطأ فَهُو أبعد مِن السَّماء" (24)؛ اگر تفسیر به رای کسی اشتباه در آید، از فاصله ای دورتر از آسمان سقوط خواهد کرد.
4- علل و انگيزه هاي بدعت
1) جهل و نادانی مردم
خداوند در آیه 103 سوره مائده می‌فرماید: ﴿مَا جَعَلَ اللّهُ مِن بَحِیرَةٍ وَلاَ سَآئِبَةٍ وَلاَ وَصِیلَةٍ وَلاَ حَامٍ وَلَکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَأَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ: خداوند هیچ‏ گونه «بحیره»، «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است، ولى کسانى که کافر شدند، بر خدا دروغ مى‏بندند؛ و بیشتر آنها نمى‏فهمند!﴾.
بیشتر کسانی که این احکام (جعلی) را به خدا نسبت می‌دهند، نمی‌دانند که این عمل آنان افتراست. اکثر آنها در این باره کمترین فکر و اندیشه‌ای نمی‌کردند و عقل خود را به کار نمی‌گرفتند. (25)
2) تقلید کورکورانه
بزرگترین بدبختی انسان در عالم سیاست و دین، تقلید کورکورانه از صاحبان قدرت و شهرت است. خداوند در آیه 36 سوره اسراء می‌فرماید: ﴿وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً: از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن، چراکه گوش، چشم و دل، همه مسئول هستند﴾.
این آیه از پیروی و متابعت هر چیزی که بدان علم و یقین نداریم، نهی می‌کند و چون مطلق و بدون قید و شرط است، پیروی و اعتقاد غیرعلمی و نیز عمل غیرعلمی را شامل می‌گردد و معنای آن چنین می‌شود که به چیزی که علم به صحّت آن نداری، معتقد مشو و چیزی را که نمی‌دانی، مگو و کاری را که علم بدان نداری، مکن؛ زیرا همة اینها پیروی از غیرعلم است؛ پیروی نکردن از چیزی که بدان علم نداریم و نیز پیروی از علم در حقیقت، حکمی است که فطرت خود بشر آن را امضاء می‌کند. (26)
http://rjqk.atu.ac.ir/article_1859.html
3) شيطان
شيطان كه دشمن اصلى انسان است همواره مى‌كوشد وى را به ارتكاب انواع گناه از جمله بدعت‌ گذارى در دين بكشاند: ««لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّيطـنِ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين اِنَّما يَأ مُرُكُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَى اللّهِ ما لاتَعلَمون» (27)
ازاين‌رو در اين آيه و نيز آيه‌142 سوره انعام كه در پى آن از بدعتهاى مشركان سخن به ميان آمده، مؤمنان از پيروى كردن شيطان منع شده‌اند.
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA
5-    آثار و نتايج بدعت
1.    دوري از سعادت
"نگوييد: اين حلال است و آن حرام... به يقين كساني كه به خدا دروغ مي بندند، رستگار نخواهند شد." (28)
از اين آيه شريفه استفاده مي شود كه بدعت در دين و نسبت دادن احكام به خدا بدون دليل، موجب محروميت از رستگاري و سعادت ابدي است. زيرا ريشه بدعت گذاري در دين، گفته هاي بي اساس و دروغين است و اين كار نزد خدا حرام و باعث محروميت فرد از رستگاري و سعادت دنيا و آخرت خواهد بود.  (آيات شريفه ديگري به اين مطلب اشاره دارد از جمله انعام، آيه 21، يونس آيه 70)
و شاهد بر اين كه بدعت گذاران رستگار نخواهند شد آيه بعدي است كه مي فرمايد: "بهره كمي است (كه در دنيا نصيبشان مي شود) و عذاب دردناكي در انتظار آنان است." (29)
http://www.lailatolgadr.ir/Default.aspx?MID=21&Type=News&TypeID=14&id=9658#sthash.xBhdApYT.3AEDyi6Z.dpbs
2.    گمراهي
بدعت‌گذاری هم موجب گمراهی شخص بدعت‌گذار از راه حق می‌گردد: «و حَرَّموا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَی اللّهِ قَد ضَلّوا و ما کانوا مُهتَدین» (30) و هم به گمراه شدن دیگران می‌انجامد:«فمن‌اَظلَمُ مِمَّنِ افتَری عَلَی اللّهِ کَذِبًا لِیُضِلَّ النّاسَ بِغَیرِ عِلم» (31) زیرا به گمان این‌که بدعت مزبور جزو دین است به آن ایمان آورده یا عمل می‌کنند و ناآگاهانه به انحراف کشیده می‌شوند.
http://wikifeqh.ir/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1_%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA
3.    عذاب دردناک
خداوند در سوره شوری می‌فرماید: ﴿أَمْ لَهُمْ شُرَکَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: آیا معبودانى دارند که بى‏اذن خداوند آیینى براى آنها ساخته‏اند؟! اگر مهلت معیّنى براى آنها نبود، در میانشان داورى مى‏شد (و دستور عذاب صادر مى‏گشت) و براى ظالمان عذاب دردناکى است!﴾ (32)
چون خدا شریکی ندارد تا در مقابل دین تشریع شدة خدا و بدون اذن او دینی تشریع کند. پس هیچ دینی نیست، مگر دین خدا و در آخرت هیچ رزق حسنی نیست، مگر برای کسی که به دین خدا ایمان آورده، بر طبق آن عمل کرده باشد.
جملة ﴿إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ تهدیدی برای کفّار است به دلیل ظلمی که کردند و نیز اشاره است به اینکه از قلم خدا نمی‌افتند و از عذاب او رهایی ندارند. حال اگر بین آنها قضاء نراند و آنها را در دنیا عذاب نکند، در آخرت عذابی دردناک خواهند داشت. (33)
http://rjqk.atu.ac.ir/article_1859.html
نتیجه گیری
بدعت گذاري در دين به نام دين امري است واجب الاجتناب كه درصورت عمل به آن موجبات گمراهي و دوري از سعادت و رسيدن به عذاب الهي را فراهم مي آورد.
از اين رو بايد بنا به دستورات الهي در قرآن كريم از تغيير ما أنزل الله، تفسير به رأي و... كه ممكن است از عواملي چون شيطان، تقيلد كوركورانه و جهل ما نشأت گيرد پرهيز نماييم و خود را در جايگاهي قرار ندهيم كه ظلالت و گمراهي را به بار آورد.


اقتباس
1)    http://rjqk.atu.ac.ir
2)    http://wiki.ahlolbait.com
3)    http://kayhan.ir
4)    http://www.lailatolgadr.ir
5)    http://wikifeqh.ir
ارجاعات
1.    ر.ک؛ ابن‌فارس، 1371ق، ج 1، ص 209؛ فراهیدی،1410ق، ج 2، ص 54 و طریحی، 1375، ج 4، ص 299
2.    لسان العرب، ج‌1، ص‌342؛ مقاييس اللغه، ج‌1، ص‌209، «بدع»
3.    مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌110‌-‌111، «بدع»
4.    الروضة البهيه، ج‌1، ص‌581‌؛ غنائم الايام، ج‌1، ص‌277
5.    الشّریف المرتضی، 1405ق، ج 3، ص 83
6.    قمى، 1430ق، ج 4، ص 399
7.    سبحانی، 1428ق- 1386ش، ص 280
8.    بقره، 169-168
9.    ميبدى، 1371ش، ج ‏1، ص 451
10.    شاه ‏عبد العظيمى، 1363ش، ج 1، ص 313
11.    نساء، 119
12.    طباطبايى،1390ق، ج 5، ص 85-84
13.    ميبدى، 1371ش، ج ‏2، ص 700؛ فخر رازى، 1420ق‏، ج 11، ص 223
14.    انعام، 142
15.    فخر رازى، 1420ق‏، ج 13، ص 166
16.    شاه ‏عبد العظيمى، 1363ش، ج 3، ص 390
17.    طباطبايى،1390ق، ج 7، ص 364‏
18.    حدید، 27
19.    شاه ‏عبد العظيمى، 1363ش، ج 13، ص 49-48
20.    طباطبايى،1390ق، ج 19، ص 173
21.    مكارم شيرازى و جمعى از نويسندگان، 1371ش، ج‏23، ص 385
22.    طبرسى، 1384ش- 1426ق، ج 9، ص 366
23.    رستگار مقدم گوهری، 1389، ص 191-185
24.    عیاشی، بی تا، ج 1، ص 17
25.    ر.ک؛ ثقفی همدانی، 1398ق، ج 2، ص 281
26.    ر.ک؛ طباطبائی، 1374، ج 13، ص 126
27.    بقره، 169-168
28.    نحل، 116
29.    نحل، 117
30.    انعام، 140؛ توبه، 37
31.    انعام، 144
32.    شوری، 21
33.    ر.ک؛ طباطبائی، 1374، ج 18، ص 59